www.drsoroush.com

با ما تماس بگیريد    

بازگشت به صفحه اصلی

 

  رشد تفکر علمی و رشد دموکراسی لازم و ملزوم يکديگر هستند

سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۸۳ - ۲۴ اوت ۲۰۰۴

 

سخنرانی سروش در اردوی ساليانه انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران

 رشد تفکر علمی و رشد دموکراسی لازم و ملزوم يکديگر هستند،

 خبرگزاری دانشجويان ايران

عبدالکريم سروش، ظلم، تبعيضها و سياستهای موجود در جوامع گذشته را دليل راهحلهای مردم برای برونرفت از اين مسائل و پیگيری امنيت و عدالت، همچنين تغيير زيرساختها و روساختها برای ايجاد دموکراسی عنوان کرد.

به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، دکتر عبدالکريم سروش طی سخنانی در هفتمين اردوی ساليانهی(تشکيلاتی - فرهنگی) انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشکی که با موضوع «جنبش دانشجويی - دموکراسی» عصر روز دوشنبه در تالار شهيد رجببيگی دانشکدهی فنی دانشگاه تهران افتتاح شد، افزود: در ابتدا راههای گريز از نظم و قانون ساده بود و در مقابل راه حلهايی هم که ارايه میدادند ساده بود، ولی با پيچيده شدن راههای گريز از قانون و زير پا گذاشتن حقوق شهروندان، راهحلهای مقابله با اين امر نيز پيچيدهتر شد. اکنون نيز بايد انتظار داشته باشيم که ماشين دموکراسی پيچيدهتر شود يا دموکراسی را شيوهی قديمی از حکومت بدانيم و شيوهی عادلانهتری را به بازار عرضه کنيم.

وی با بيان اين که اعصار در خصوصيات ذاتی و عرفی با يکديگر متفاوتند خاطرنشان کرد که در غير اين صورت نمیتوان گفت که به دنيای جديدی وارد شدهايم و در بيان مثالی در اين زمينه آورد: مثلا مارکسيستها میخواستند تضاد طبقاتی بين طبقهی سرمايهدار و کارگر را حل کنند ولی فکر نمیکردند که اگر تضاد بين اين دو حل شود، تضاد کل طبيعت سر جای خود باقی میماند. بلاتشبيه اتفاقی اين چنينی نيز در دموکراسی رخ داد. ما متوجه شديم که برای داشتن يک نظام عادلانه و بدون تجاوز که تامينکنندهی نظم و امنيت باشد، بايد يک جهان ديگری ايجاد کنيم که اجزای آن با اجزای پيشين فرق داشته باشد.

وی با بيان اين که برای اداره و مديريت جوامع امری به نام عدالت لازم است، اظهار داشت: ما میخواهيم زير سايهی عدالت زمانه زندگی کنيم و منظور اين است که عدالت يک امر اصلی است و عدالت در هر دورانی تعريفی خاص دارد، اين عدالت با عوامل روانشناختی و اقتصادی جامعه مرتبط است.

سروش با بيان اين اعتقاد که در اسلام و فقه يک تعريف فراتاريخی از عدالت نداريم، منظور عدالت در صدر اسلام را، عدالتی متناسب با فهم و درک مردم آن زمان دانست و خاطرنشان کرد که فقه اسلامی در آن زمان تجلیگاه عدالت اسلامی بود.

وی با بيان اين سوال که آيا فقه اسلامی امروز نيز تجلیگاه عدالت است؟ ياد آور شد که هرچه حقوق آدميان زيادتر شده، عدالتورزی نيز پيچيدهتر شده و ابراز عقيده کرد: به خاطر همين است که میگويم ما بايد زير چتر عدالت زمانه زندگی کنيم.

اين استاد دانشگاه با اشاره به تعاريف متفاوت و متعددی که از دوموکراسی ارايه میشود، سادهترين نوع آن را حکومت مردم بر مردم يا حکومت اکثريت دانست و با بيان اين که در برابر حکومت مطلقهی فردی، حکومت اکثريت يا رضايت مردم مطرح میشود، تاکيد کرد: عدالت در دموکراسی مهمترين رکن است و در يک حکومت دموکراتيک قوه قضاييه بايد عدالت را رعايت کند. به همين دليل است که من به دانشجويان میگويم به دنبال عدالتخانه باشيد، اختلافات الان بين تشکلهای دانشجويی کم نيست. من به آنها توصيه میکنم عدالتورزی را اصل و هدف خود قرار دهيد. البته داشتن پارلمان نيز باعث رشد ديالوگها میشود و جنبهی خوبی دارد ولی من به دانشجويان میگويم که مسائل را با خشونت حل نکنيد بلکه با گفتوگو حل کنيد. اکنون بيشترين بحثها و جدلها بر سر مسالهی انتخابات است، چون همهگير است ولی ما نبايد از عدالت غافل شويم. بزرگترين رکن در يک حکومت دموکراتيک، عدالت است.

به گزارش ايسنا سروش با بيان اين که برای زندگی زير سايهی عدالت زمانه، به تحقيق نظری و عملی نياز داريم، افزود: در هر حکومت دموکراتيک، در قضيه حاکميت به سه مبحث نصب، نقد و عزل روبهرو هستيم، ما برای اين که اين سه مرحله را داشته باشيم، به بنيهی تئوريک قوی احتياج داريم.

وی خاطرنشان کرد که انتقاد فقط دعوا و اعتراض نيست، بلکه انتقاد عبارت از يک موضعگيری معرفتی در مقابل يک موضعگيری معرفتی ديگر است.

سروش با بيان اين که ما با دو نوع دموکراسی مينیمم يا مينیمال و ماکزيمم مواجه هستيم، اظهار داشت: عدهای از فقها اعتقاد دارند که ما میتوانيم قرارداد اجتماعی داشته باشيم، مانند عقدهای ديگر و اين عقد اجتماعی ما را از آداب مسلمانی خارج نمیکند. ما در قضيه نقد نيز میتوانيم به مثابه امر به معروف و نهی از منکر عمل کنيم و حاکمان را مورد پرسش قرار دهيم که اين نهی از منکر به شيوهی جديدش از طريق رسانهها و روزنامهها امکانپذير میشود.

وی با بيان اين که عدالت بايد در قاضی و قانون وجود داشته باشد، گفت: ممکن است شخص قاضی بیطرف و منصف باشد، ولی قانون ناعادلانه باشد. پس نتيجه میگيريم علاوه بر اين که قاضی بايد عادل باشد، قانون نيز بايد عادلانه باشد. بحثی که در رفورميستهای اسلامی مطرح میشود اين است که قوانين فقهی میتواند مبنای حکومت و قضاوت باشد.

سروش ابراز عقيده کرد: ولی فقه ما در باب عدالت، ديدگاه عدل آن دوران است و تجلیگاه عدل اين دوران نيست و برای رسيدن آن به عدل جديد نياز به پيچ و مهره و تغييرات است که اين اجتهاد در اصول است و اين اجتهاد در اصول به معنای خروج از اسلاميت نيست.

سروش در ادامه در بيان بخشی ديگر از عقايدش با ذکر اين که در ماکزيمم دموکراسی با ليبرال دموکراسی برخورد میکنيم، گفت: ليبرال دموکراسی چيزی فراتر از دموکراسی مينیمال است. ليبرال دموکراسی يک فرهنگ است و فراتر از حکومت کردن است. در ليبرال دموکراسی دفاع از حقوق شهروندی به حقوق بشر تعبير میشود. در جامعهای که تنوع دينی وجود دارد، بايد اين تمايزهای دينی فراموش شود و ما در آن جا به ماکزيمم دموکراسی برخورد میکنيم. در مينيمم دموکراسی نيز تمايزهای دينی به فراموشی میرود و مردم حقوق مساوی دارند. ولی به طور کلی ليبرال دموکراسی با انديشهی دينی دچار مشکل میشود و من به شما توصيه میکنم که به دنبال آن نرويد.

وی با تاکيد دوباره بر اين که در حال حاضر ما بايد به فکر آنچه مينیمال دموکراسی میناميد باشيم، اظهار داشت: فعلا اين دستورالعمل ماست و به قول مارکس ما بايد چيزهايی را که میتوان حل کرد در پيش روی خود بگذاريم، نه مسائل حل نشدنی. البته ما نبايد به خاطر اين که میخواهيم مينیمال دموکراسی را ايجاد کنيم، آن را مورد تحقير قرار دهيم، ما بايد از مسوولان بخواهيم که پاسخگو باشند و عدالت را سرلوحهی امر قرار دهند.

سروش با اشاره به اين که با به وجود آمدن علوم جديد انديشهی خطاپذيری نيز در انسانها رشد پيدا کرد، گفت: اين که بپذيريم انسانها جايزالخطا هستند، خود پيشرفت است و اين که عدهای فکر کنند مستقل از ديگران هستند و احتياج به مشورت ندارند، امری خطرناک است. فلسفه کلاسيک ما، فلسفه متواضعآفرينی نيست، در بسياری از فلاسفهی ما با خواندن فلسفه و حکمت، انديشهی خطاناپذيری رشد میکرد و آنها خود را واصل به يقين میدانستند.

وی در پايان گفت: هرچه آموزش و تفکر علمی در کشور رشد پيدا کند، شرايط برای پيشرفت دموکراسی به صورت ناآگاهانه و غيرمستقيم مهيا میشود. رشد تفکر علمی و رشد دموکراسی لازم و ملزوم يکديگر هستند و حرکت ما منحيثالمجموع حرکت معنادار و جهتداری خواهد بود.

 http://www.asre-nou.net/1383/shahrivar/3/m-soroush.html

 

بازگشت به نامه های دکتر سروش