www.drsoroush.com

با ما تماس بگیريد    

بازگشت به صفحه اصلی

 

   روشنفكران در جستجوى حقيقت‌اند

شماره: 1077   تاريخ: 1382/06/16 

دکتر عبدالكريم سروش:
روشنفكران در جستجوي حقيقت‌اند

  تبريز نيوز : سرويس سياسي : ايسنا،  دکتر سروش در  نشستي ابتدا ضمن اشاره به پيشينه‌ي كلام و علم فلسفه به تشريح تفاوت‌هاي ميان حوزه‌ي عمل متكلمان و فلاسفه پرداخت و در اين زمينه اظهار داشت: برخلاف متكلمان كه به ديانت خاصي تعلق داشتند و به دفاع از اصول خاصي برمي‌خاستند، موضوع معرفت فلاسفه، ديني نبود، بلكه همه‌ي هستي را شامل مي‌شد.

در اين ميان متكلمان گاها مورد طعن فيلسوفان قرار مي‌گرفتند و ابزار و روش آنها به عنوان مثال در اثبات اموري نظير اختيار از سوي فلاسفه ضعيف و ناكارآمد خوانده مي‌شد، اما با اين وجود هيچ فيلسوفي بر هيچ متكلمي خرده و ايراد نگرفته و نه به اصل علم كلام ايرادي وارد نساخته است، چرا كه اصولا و منطقا چنين ايرادي وارد نيست. اگر ايرادي باشد بايد به احتياجات و استدلالات متكلمان ايراد گرفت و نه به اصل علم كلام.

وي افزود: در باب روشنفكري نيز همين بحث مطرح است، همانطور كه علم كلام ديني داريم و نمي‌توانيم به اصل آن ايرادي وارد كنيم، منطقا بر روشنفكري ديني نيز ايرادي وارد نيست.

وي تصريح كرد: روشنفكري نيز همانند معرفت، يك امر جمعي و جاري است، تفكر آن نيست كه تنها بنشينيم و در افكار خود غوطه‌ور شويم، تفكر آن است كه فكر خود را در معرض نقد ديگران بگذاريم و ديگران نيز فكر خود را با ما در ميان بگذارند. در اينجا به هيچ‌وجه دلبستگي‌هاي فردي و مشخصي مطرح نيست.

وي در بخش ديگري از سخنان خود اظهار داشت: اصولا انسان غير متعهد وجود ندارد منتها برخي تعهدات فاقد نام است و ابراز نمي‌شود. تاريخ علم به روشني نشان مي‌دهد كه همه‌ي علوم، حتي علوم تجربي كه مي‌توان آن را بي‌طرف‌ترين علوم دانست بر يك سلسله پيش فرض‌هايي استوار است كه در ابتدا براي عالمان آن نامكشوف بوده است. همه‌ي علوم از پيش فرض‌هايي برخوردار هستند و لذا عالم غير متعهد بي‌معناست. بنابراين اين ادعا كه روشنفكر نبايد ايمان و تعهداتي داشته باشد، ادعاي درستي نيست.

وي هم‌چنين گفت: روشنفكران در جستجوي حقيقت‌اند، دوست دارند صحبت‌هاي آنها مستدل باشد و به لحاظ فردي بي‌طرف و طالب حقيقت هستند، اما هيچ يك از اين ويژگي‌ها پديد آورنده‌ي "روشنفكر" نيست. آنچه پديد آورنده‌ي روشنفكر و جريان روشنفكري است، تقابل ميان سنت و مدرنيسم است و تا زماني كه اين شكاف ميان سنت و مدرنيسم حركت مي‌كند، غرب به لحاظ تاريخي اين شكاف را چهار قرن پيش پشت سر گذاشت و اين گذار زمينه‌ساز بروز و ظهور روشنفكران خاص خود نيز شد. اما امروز فيلسوف و روشنفكر غربي ديگر آن نقش كلاسيك خود را ندارد و وظيفه‌ي امروزين او به نوعي آگاهي دادن مردم در هنگام بروز خطاها و اشتباهات سيستماتيك است.

دكتر سروش هم‌چنين با تاكيد بر لزوم شناخت و آشنايي دقيق سنت، در گذار از سنت به مدرنيسم، اظهار داشت: در غرب وقتي روشنفكري مثل ماركس از مذهب سخن مي‌گفت و راجع به مسيحيت و يهوديت سخني به زبان مي‌آورد، حرف‌هايش بي‌پايه و اساس نبود و مبتني بر آگاهي و شاخت دقيق او از اين مذاهب بود. يكي از دشواري‌هاي روشنفكري در جوامع در حال گذار همين است روشنفكر ما براي حركت در شكاف سنت و مدرنيسم بايد به همان اندازه كه بر انديشه‌ي مدرن اشراف دارد، سنت خود را نيز بشناسد و چه بپسندد و چه نپسندد بايد به حكم تعريف روشنفكري و به اقتضاي روشنفكري وقوف كامل بر سنت داشته باشد، همانگونه كه بر مدرنيسم واقف است .

 

http://www.tabriznews.com/sub/news/n1077.htm

بازگشت به اّرشيو خبرها