www.drsoroush.com

 

عبدالکريم سروش

 
     
 
 

  تاریخ  11:41 گرينويچ - يکشنبه 01 مه 2005

دين حداکثری، آفت تفکر

هشتمين بخش از سخنرانی های دکتر سروش  'ناکامی های تاريخی مسلمانان'

 

هشتمين بخش از سلسله سخنرانی های دکتر عبدالکريم سروش تحت عنوان 'ناکامی های تاريخی مسلمانان' با بررسی موضوع 'دين حداکثری' شنبه شب در کانون توحيد لندن برگزار شد.

آقای سروش در اين مراسم، دين حداکثری [ماکسيماليسم] را يکی از علل عقب افتادگی مسلمانان خواند و گفت اين حداکثرگرايی که در صد ساله اخير مطرح شده و بعضی از روحانيون حاکم در ايران نيز به سختی به آن اعتقاد دارند، راه هر نوع پرسش، پويائی و تفکر را می بندد.

استاد سابق دانشگاه تهران در آغاز اين سخنرانی، به نظريات رايجی پرداخت که به ويژه بر اساس تجريه حکومت دينی در ايران، نواقص و آفات اين نوع حکومت را به انديشه دينی ايرانيان و ديگر مسلمانان نسبت می دهد.

به گفته دکتر سروش اين نظريات که از جمله در کتاب "برنارد لوئيس" با عنوان "کار از کجا لنگ شد" به آن اشاره شده، تقرير ساده ای است که از جمله نفی سکولاريسم و حقوق زنان را از تعليمات درونی مکتب اسلام و عامل ناکامی های مسلمانان می شناسد.

دکتر سروش، آنگاه به نقد تحليل پيچيده تری پرداخت که معتقد است در جان مسلمانان خصلتی هست که نامش را "دين خوئی" نهاده اند و در جوامع مسلمان دينداران و بی دينان به آن گرفتارند و در اين خصلت چون پرسشگری رنگ می بازد، لاجرم مسلمانان از تفکر امتناع دارند.

اين انديشمند ناراضی که امکان تدريس در دانشگاه های ايران از وی گرفته شده، با اشاره به کتاب درخشش های تيره، اين تحليل را از نظر ماهيت فلسفی [اسکولاستيک] قابل تامل دانست و بر آن ايستاد اما با استناد به تاريخ يادآور شد که متفکران دين باور بسيار بوده اند که باورهای دينی راه را بر تفکر آنان نبسته، چنان که بسياری از متفکران شرق و غرب، دست کم تا قرن نوزده ميلادی از دينداران بوده اند همانند هگل، دکارت، گاليله و نيوتن که هنوز علم بر سر سفره ای نشسته که آنان گستردند.

با اين همه دکتر سروش، ماکسيماليسم [حداکثر گرائی] دينی را عامل امتناع تفکر خواند و به عنوان مثال از کسانی ياد کرد که می گويند دين برای همه چيز راه حل دارد و برای هر مساله بشری پاسخی درخور. وی گفت: "چنين است که جائی برای پرسش نمی ماند که آغاز تفکر و جست و جوست. آفت اين نوع دينداری را ديده ايم همان است که به فلسفه آزاد و علوم تجربی راه نمی دهد."

 در اوج فعاليت مارکسيست ها، اين سخن فراوان به ميان می آمد که مارکسيسم در هنر، کشاورزی، صنعت، دين و اخلاق همه جا جواب های حاضر دارد و سرانجام هم همين توهم استغنا باعث شد که مارکسيسم گور خود را کند


دکتر عبدالکريم سروش
 

استاد ايرانی که در کانون توحيد لندن برای گروهی از دانشجويان و ايرانيان سخن می گفت با يادآوری خاطره هائی از دوران عضويتش در شورای انقلاب فرهنگی (نهادی که پس از انقلاب در ايران بنيان نهاده شد) از روحانيونی گفت که بر اساس تفکر حداکثری از دين، مثلا معتقد بودند که به اعزام دانشجو برای تحصيل فلسفه نيازی نيست. دانشجويان می توانند برای تحصيل فيزيک و شيمی به کشورهای ديگر بروند اما نه برای فلسفه که خود همه چيز در آن حيطه داريم و نيازی نيست از جائی بگيريم.

دکتر سروش در ادامه تاکيد کرد که حداکثرگرايی تنها به دين محدود نيست چنانکه در آرمان مارکسيسم، وقتی اساس حکومت توتاليتر شد هم در عمل و هم در نظر به چنين نقطه ای رسيد. "در اوج فعاليت مارکسيست ها، اين سخن فراوان به ميان می آمد که مارکسيسم در هنر، کشاورزی، صنعت، دين و اخلاق همه جا جواب های حاضر دارد و سرانجام هم همين توهم استغنا باعث شد که مارکسيسم گور خود را کند."

در تشريح علت پديدار شدن دين حداکثری، دکتر سروش يادآور شد که ميان بزرگان مشهور مانند مولانا و ابن سينا تفکری حداکثری از دين سابقه ندارد و اين متعلق به صدساله اخيرست و نمی توان علت ناکامی هايش خواند بلکه خود معلول است. واکنشی است در برابر تهاجم فرهنگ رقيب. "با اين همه مشکل امروز ماست که اگر به آن ادامه دهيم و از خود نپرسيم که از دين چه می خواهيم و بگوئيم که پاسخ همه چيز را در دين داريم؛ بسيار زيان خواهيم کرد."

هشتمين جلسه از سخنرانی های ناکامی تاريخی مسلمانان، پس از پايان سخنان دکتر سروش با سئوال های متعددی از سوی حاضران، تا نزديک نيمه شب دنبال شد، از جمله يکی پرسيد تعريف و محدوده مينی ماليسم [دين حداقلی] که به آن اشاره می کنيد چيست و آقای سروش با اشاره به کتاب ها و مقالاتش که به گفته وی پاسخ اين سئوال را در خود دارد، گفت تقريبا دين حداقلی به اين جا می رسد که دين مال آخرت است و اگر هم اندک نظری به دنيا دارد از آن روست که بشر سرانجام بايد از اين جهان عبور کند.

يکی از حاضران بر اساس اشاراتی که دکتر سروش کرده بود، سخن از تدريس فلسفه در ايران امروز گفت و پاسخ شنيد: در تاريخ ايران هرگز فلسفه تا به اين اندازه به سیاست آلوده نبود و اين فاجعه ای است که تمام مدرسان فلسفه دانشگاه ها سياسی اند و مقامات عالی دارند. "فلسفه که مادر علوم است وقتی زير بال سياست رفت ديگر بايد فاتحه اش را خواند. معمولا در مرگ فيلسوفان مرثيه می خوانند و بزرگداشت می گيرند در حالی که حق آنست که برای فلسفه مرثيه بخوانيم و بر مرگش سوگواری کنيم."

منبع:

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/05/050501_a_mb_souroosh.shtml

 

بازگشت به اّرشيو خبرها