www.drsoroush.com

 

عبدالکريم سروش

 
     
 
 
تیر87
 
در حوزه علميه قم برگزار شد:
 نقد و بررسي شبهات سروش در نشست وحي، کلام الهي يا بشري

 

 

 

 



به گزارش خبرنگار خبرگزاري رسا، پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي با همکاري انجمن کلام اسلامي، نشستي را با عنوان «وحي؛ کلام الهي يا کلام بشري» پنجشنبه، سي ام خردادماه، در سالن همايش پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار کرد.
در اين همايش علمي حجج اسلام سيد محمدعلي ايازي، سيد يدالله يزدان‌پناه و هادي صادقي به بيان ديدگاه‌هاي خود درباره اظهارات اخير دکتر عبدالکريم سروش در زمينه بشري بودن مقوله وحي پرداختند.
در ابتدا حجت‌الاسلام صادقي، رييس مرکز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما، به برخي از ديدگاه‌هاي دکتر سروش اشاره کرد و گفت: پاره‌اي از نظريات او عبارتند از اين که پيامبر يک معجزه الهي و وحي يک تجربه ديني است و جبرئيل، زاده وهم پيامبر است؛ از اين رو پيامبر اصالت دارد نه جبرئيل.
استدلال فلسفي که از مباني فلسفه، وام گرفته است، اين است که هر حادثي مسبوق به ماده و زمان است. استدلال ديگر محال بودن تجدد ارادات است و مشکل مي توان گفت که براي حوادثي که پيش مي آيد، خداوند آياتي را نازل کند، راه حل فلسفي اش اين است که نفس پيامبر فاعل همه اراده ها است و خود ايشان حامل وحي است.
در ادامه حجت‌الاسلام محمدعلي ايازي، از قرآن‌پژوهان برجسته کشور بحث خود را ناظر به امور درون ديني خواند و افزود: معجزه پيامبر قابل استدلال است و امروز شاهد دريافت‌هاي گوناگوني از وحي هستيم.
وي در ادامه به نقد سخنان دکتر سروش پرداخت و اظهار داشت: حقيقت وحي نبوي فراتر از يک وحي طبيعي زنبوري بوده و از سوي ديگر توصيف حقيقت وحي، دشوار است و يافته‌هاي خارق‌العاده و غير مترقبه‌اي مانند معجزات پيامبران است.
وي تصريح کرد: از ميان نوشته هاي اخير سروش پيدا است که ايشان دو دغدغه دارد؛ وجود فرهنگ مناسب با جزيره‌العرب که مي خواهد بگويد، اين وحيي که نبوي بوده است، بازتاب از اين فرهنگ است. دوم اين که دسته‌اي از احکام شريعت وجود دارد که با مسائل و علوم جديد در تعارض است. حجت‌اسلام ايازي گفت: نظريه ما اين است که معاني و الفاظ قرآن کريم وحي است و همان طور که خداوند معاني را بر قلب پيامبر القا کرده است، دقيقاً با همين الفاظ القا کرده است که براي اثبات اين مدعا نيازمند مقدماتي هستيم.
وي ابراز داشت: آيات متعددي عربی بودن قرآن را مورد تأکيد قرار داده است . نکته دوم اين که اين وحي نبوي از وحي هاي اختصاصي است مثل وحي به زنبور و مادر موسي نيست و در چندين جا قرآن آورده است که اين وحي به افراد خاص و انتخاب شده وارد مي‌شود.
حجت‌الاسلام ايازي خاطرنشان کرد: اصل واژه وحي اين گونه نيست که يک حقيقت است و مصاديق مختلف دارد؛ بلکه وحي بر پيامبر(ص) با بقيه وحي ها مشترک لفظي هستند.
در ادامه حجت‌الاسلام يزدان‌پناه گفت: در باب وحي آن گونه که از قرآن کريم بر مي‌آيد، نه تنها معاني؛ بلکه الفاظ هم از سوي خداوند است و اگر بشود اين نکته را تثبيت کرد، بسياري از ادعاهاي سروش پا نمي گيرد.
وي افزود: در بيانات اهل معرفت مسأله اي گفته شد که نشان مي دهد، سروش از آن به خوبي استفاده نکرده است. عرفا مي گويند رسالت جنبه بروني دارد و به جنبه باطني آن نبوت و ولايت گويند. سروش ولايت را به مسأله حقانيت و فنا و نبوت را جنبه ملکي و رسالت را جهت ابلاغ به بشر دانسته است. مسأله اتحاد و فنا در ولايت مطرح است؛ ولي مسأله نبوت و رسالت اين گونه نيست و وحي رسالي جنبه ملکي است. وليّ خدا مي‌تواند از ولايت برخوردار باشد؛ ولي ضرورتي ندارد که نبي و رسول اين گونه باشند. وحي لازمه ولايت و اتحاد نيست و براي وحي جنبه ملکي لازم است و وقتي مسأله نزول قرآن مي‌آيد، موضوع جبرئيل مطرح مي‌شود.
وي گفت: آن مقداري که سروش از باب اتحاد از مسأله وحي نتيجه گرفته است، اصلاً ربطي به مسأله ندارد؛ چون وحي از باب نبوت و رسالت است و مسأله فنا مطرح نيست. وقتي سروش اين مسأله را مطرح مي کند، در وحي اختصاصي پيامبران نزول ملک مطرح است و اگر مسأله اتحاد را مطرح کند، مشکل دارد. او مي گويد رسول خدا صد در صد بشري و صد در صد الهي است؛ يعني رسول خدا در خدا فاني شده است. در حالي که عرفا مي گويند اگر کسي در خداوند فاني شود، جنبه بشري او کاسته شده و هر قدر کاسته شد، به خدا نزديک مي شود. در حالي که سروش در عين اين که مي گويد؛ رسول در خدا فاني شده است، خودش هم به تمامه در وحي حضور دارد.
حجت الاسلام صادقي در ادامه اين نشست ابراز داشت: در کلام مسيحيان، پيامبر کسي است که مثل ديگران است، ولي ادراکات ويژه دارد؛ ولي در فرهنگ اسلامي، پيامبر شخص خاص با ويژگي‌هاي خاص است؛ او انسان است، هدف هدايت بشريت است، برانگيختگي و بعث پيامبر براي ترويج معارف، از مبدأ الهي نشأت گرفته است، دريافت وحي که تصريح به اين است که وحي از جاي ديگر است و ابلاغ که ناظر به وحي رسالي است.
وي افزود: دو ديدگاه در اين زمينه هست؛ يک ديدگاه سنتي که پيامبران برگزيدگان خدايند و فکر متجدد. در ديدگاه سنتي گفته مي‌شود، عقل بشر خودکفا نيست، و تجدد مي‌گويد: عقل خودکفا است، ديدگاه سنتي معتقد است، ما نيازهاي خود را نمي شناسيم؛ اما ديدگاه متجدد مي‌گويد، ما قادر به شناخت نيازهايمان هستيم. تفکر سنتي مي‌گويد، رويکر به دين به حق طلبي و حق جويي است و ديدگاه جديد مي‌گويد؛ در صورت نياز بايد به دين مراجعه شود. تفکر سنتي مي‌گويد؛ در وحي هدف گذار،خدا است و تفکر جديد مي‌گويد؛ هدف‌گذار، خود انساني است که به او وحي شده است، يعني هدف در انديشه سنتي اخروي و در ديدگاه جديد دنيوي است. ديدگاه سنتي قائل است؛ پيامبران و عرفا از يک صنف نيستند و عرفا تربيت يافتگان پيامبرهستند؛ اما تفکر جديد قائل است، پيامبران و عرفا مثل هم اند.
رييس مرکز پژوهش‌هاي اسلامي صدا و سيما اظهار داشت: دکتر سروش مي گويد؛ مثل باران که از آن تبيين طبيعي مي کنيم، از وحي هم بايد تبيين طبيعي شود؛ اما وقتي تبيين طبيعي ارائه مي دهند، بايد تکليف جبرئيل معين شود، چون جبرئيل فوق طبيعي است؛ از اين رو يا جبرئيل را حذف مي‌کنند و يا مي گويند اگر جبرئيل باشد، او صورتي است، در عهده خيال پيامبر که پيامبر به او وجود داده است.
در ادامه حجت‌الاسلام ايازي با اشاره به تفاوت معاني وحي در قرآن کريم گفت: شخصيت پيامبر(ص) با شخصيت قرآن کريم متفاوت است؛ از اين رو استفاده هاي مورد نظر سروش ممکن نيست. از طرفي تأکيدهايي در قرآن کريم وجود دارد که نشان مي دهد وحي به پيامبر متفاوت از ساير وحي ها است.
وي تصريح کرد: نکته اين است که بحث هويت استقلالي پيامبر در قرآن نشان داده شده است، در چند جاي قرآن آمده است که به تو قرآن را تعليم داد؛ در حالي که تو هيچ نمي دانستي.
در ادامه حجت الاسلام يزدان پناه گفت: سروش براي اين که واسطه جبرئيل را توجيه کند، چند بيان دارد؛ يکي از اين بيان‌ها اين است که رسول الله برتر از جبرئيل است و جبرئيل جزيي از رسول الله است و يکي از لايه هاي انسان جبرئيل است؛ از اين رو گفته است که جبرئيل از خود پيامبر است.
وي ابراز داشت: اساساً جبرئيل وقتي مي خواهد وحي بياورد آن را در عالم مثال مي‌آورد و سروش مي‌گويد؛ اگر خرد رسول خدا باشد، اينجا نمي تواند بيايد. روح الأمين به صوري که خود مي خواهد مي تواند متجسد شود. اين معنا را درباره کملين مي گويند که مي توانند ماده ايجاد کند. اما بيان اين است که وقتي کسي چيزي را متمثل مي کند دو گونه است: يکي به حسب بيننده است، يکي به حسب مرئي است و گاهي تمثيل به حسب رائي و مرئي است.
وي گفت: اگر نظر سروش را بپذيريم، حجيت قرآن از بين مي‌رود و تاريخ مند مي شود و با گذشت تاريخ کاربردي ندارد. اين که گفته شود که نظر سروش در باب مسائل اخروي حجيت دارد؛ ولي در امور دنيوي ندارد، مرزي موهوم است.
حجت‌الاسلام ايازي با اشاره به شواهد اين که وحي کلام الهي است، بيان داشت : قرآن کريم اصرار دارد که بگويد وحي که بر پيامبر وارد شده است، امکان خطا ندارد. در جاي ديگر پيامبر تأکيد مي کند که من نمي توانم قرآن را جابجا کنم يا بر آن چيزي بيافزايم.
وي با اشاره به«قُل» هايي که در قرآن کريم به کار رفته است گفت: سروش معتقد است که اين«قل» تفنن در عبارت است و مانند شعرا که گاهي به خود خطاب مي‌کنند، پيامبر نيز اين گونه به کار برده است. در حالي که 332 بار«قل» به کار رفته است، اگر تأويل رود خطابات به مشرکين و کفار هم بايد تأويل رود.
حجت‌الاسلام صادقي در ادامه افزود: اين«قُل» اگر براي تفنن است، نبايد اين قدر به کار رود و در بيش از نيمي از کتاب تقسيم شود. کدام اديب اين حجم سخن را استفاده مي کند، از سويي اگر به کار ببرد با قرينه به کار مي برد. از سويي خود پيامبر خبر ندارد که«قل»ها خطاب به خودش است و هميشه فکر مي کرده است که ديگري به او خطاب کرده است. سروش مي گويد؛ چاره اي نيست و راه ديگر نداريم که ما مي گوييم اگر راه ندارد، اصل نظرتان را پس بگيريد.
حجت الاسلام يزدان پناه نيز گفت: جبرئيل به حقيقت بر پيامبر وارد مي شود و نکاتي را القا مي کند، سروش مي گويد؛ همه چيز خود رسول الله است که وحي را مي گيرد و ابلاغ مي کند و جبرئيل خرد رسول خدا است.
وي با اشاره به وجود و عدم جبرئيل اظهار داشت: جبرئيل واقعيت خارجي است که به تعبير فلاسفه عقل مفارق است و به تعبير قرآن روح است.
در ادامه حجت الاسلام ايازي افزود: طبق تفکر سنتي، پيامبر اکرم(ص) مفسر اول قرآن کريم است و کسي قائل نيست که پيامبر بدون قابليتي به اين درجه رسيده است و نمي‌توان گفت که پيامبر تنها بلندگوي وحي بوده است و تنها آن را نقل کرده است؛ البته کلمات بر پيامبر القا شده است.
سپس حجت الاسلام يزدان پناه، رسول الله را روح اعظم و برتر از جبرئيل امين خواند و تأکيد کرد: جبرئيل غلامي از غلامان پيامبر است؛ ولي در مقام انتقال پيامبر مانند تلميذ مي‌شود و جبرئيل به او ياد مي داد و پيامبر مي‌فهمد و با تمام سطوح معاني آن را مي‌يابد؛ نه اينکه طوطي وار بيان کند.
گفتني است، در پايان اين نشست اساتيد، به پرسش‌هاي حاضران پاسخ دادند.

 





 

 

منبع

 

 

بازگشت به درباره دکتر سروش