www.drsoroush.com

 

عبدالکريم سروش

 
     
 
 
بهمن 86
 
ادعاي بشري بودن قرآن در تاريخ اسلام بي‌سابقه است

سيديحيي يثربي

 

 

سيديحيي يثربي در گفت‌وگو با خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، درباره اين‌كه آيا كتاب‌هاي آسماني را مي‌توان انشاء پيامبران دانست، اظهار داشت: كتاب‌هاي آسماني موجود، كلاً بر دو قسم كاملاً متفاوت‌اند: يك قسمت از آنها كه شامل تورات و انجيل‌هاست (كتب عهد عتيق و عهد جديد)، كه انشاء پيامبران نيستند، بلكه گزارش ديگران درباره پيامبران و سرگذشت و اظهارات آنانند.
وي افزود: پيروان آنها يعني يهوديان و مسيحيان نيز كتاب‌هاي موجودشان را كلام الهي نمي‌دانند بلكه اين مجموعه‌ها بيشتر نوشته‌هايي هستند كه از جريان بعثت و فعاليت انبيا گزارش مي‌دهند. مثلاً انجيل يوحنا را شخصي به نام يوحنا نوشته و نامه‌هاي پولس رسول را نيز كه جزء كتب مقدس است، پولس نوشته است. بنابراين كسي از پيروان اين اديان، مجموعه كتب مقدس را كلام پيامبران خود نمي‌دانند، بلكه آنها به منزله سيره‌هايي هستند كه درباره پيامبر اسلام نيز نوشته شده‌اند مانند سيره ابن هشام و غيره.
يثربي ادامه داد: قسم ديگر از كتاب‌هاي آسماني قرآن است. قرآن نه كلام پيامبر اسلام است و نه گزارش ديگران از زندگي پيامبر، بلكه متني است كه خداوند انشاء نموده و جبرئيل آنها را آيه به آيه بر پيامبر اسلام خوانده است. بنابراين هيچيك از آيات قرآن، انشاء پيامبر نيست و اين سخن بارها در قرآن مورد تأييد قرار گرفته است.
استاد دانشگاه علامه طباطبايي گفت: از قضا خود اين موضوع، در هيچ يك از اديان و مكاتب موجود، سابقه نداشت. اين تنها قرآن است كه به عنوان مجموعه‌اي از وحي الهي، در اختيار پيامبر قرار گرفته است. البته قرآن مي‌گويد كه كتب آسماني ديگر نيز همين حالت را داشتند؛ يعني مجموعه‌اي از كلام الهي بودند، اما پيروان آن اديان آنها را تغيير داده و دستنوشته‌هاي خود را به جاي آن نهاده‌اند.
يثربي درباره ادعاي بعضي كه وحي پيامبر خاتم را به گونه‌اي از جنس شعر مي‌دانند، گفت: قطعاً اين‌طور نيست، زيرا اولاً سبك و سياق آيات قرآن به هيچ‌وجه شبيه اشعار عربي آن روز و امروز عرب‌ها نيست و تاكنون كسي نيز از دوست و دشمن، قرآن را از نوع شعر به معناي شناخته شده آن ندانسته است. ثانياً شعر را اگر به معناي منطقي آن در نظر بگيريم، باز قرآن خود را «برهان» معرفي مي‌كند نه شعر و در عمل هم چنين است.
وي افزود: ثالثاً اگر شعر را به معناي دوران جاهلي آن (سجع كُهّان) در نظر بگيريم، اگرچه سوره‌هاي مكي را دشمنان قرآن، از جنس همين شعر مي‌دانستند اما قرآن در آيات متعددي اين سخن را رد كرده و به شدت از اينكه به حساب اين‌گونه شعرها گذاشته شود، پرهيز كرده است.
يثربي گفت: بنابراين، مي‌توان قرآن را كلاً نپذيرفت، اما نمي‌توان آن را انشاء پيامبر و از نوع شعر دانست. در صورتيكه دست‌كم قسمتي از متون مقدس به گونه‌اي از جنس شعر است و اين را خود يهوديان و مسيحيان نيز مي‌پذيرند و حتي قسمتي عنوان «غزل» دارد، غزل‌هاي سليمان و غيره.
وي در پاسخ به ادعاي مسبوق به سابقه بودن بشري دانستن وحي در سده‌هاي ميانه اسلامي گفت: خير! در دوران گذشته هم كسي چنين ديدگاهي نداشته است. نظر معتزله در مورد «مخلوق بودن قرآن» به معناي آن نيست كه قرآن را حضرت محمد(ص) انشاء نموده است. معتزله و اشاعره، هر دو بدون استثنا، قرآن را كلام خدا مي‌دانند، اما در حادث و قديم بودن آن اختلاف دارند.
وي افزود: اشاعره مي‌گويند: قرآن چون كلام الهي است و محصول صفت تكلم خداست، پس بايد مانند صفات ديگر او قديم باشد. اما معتزله قرآن را در عين كلام خدا بودن آن، با مقتضاي زمان و زمينه‌ها، مخلوق و حادث مي‌دانند، مانند وجود من و شما و موجودات حادث ديگر كه در عين آنكه مخلوق خدا هستند، قديم نبوده و حادث هستند.
وي ادامه داد: سليقه من اين است كه در مواردي كه بحث علمي، جنبه سياسي و جناحي پيدا مي‌كند دخالت نكنم. من صلاح نمي‌دانم كه علم و پژوهش براي عده‌اي كه چندان شأن علمي ندارند، ابزار جوسازي و غوغا شود.
وي افزود:‌ من تاكنون نظرم را حتي در حساس‌ترين مسائل كشور گفته‌ام. اما بر آن كوشيده‌ام كه در ميدان رقابت‌هاي سياسي، چيزي نگويم و هر وقت احساس كنم كه در شرايط ميدان سياست قرار گرفته‌ام، حرف نميزنم. اما در اين‌باره سخني دارم با مسؤولان و مديران مراكز علمي كشور. به نظرم اين سخن از بحث پيشين من مهمتر است. و آن اينكه مسؤولان مراكز علمي و فرهنگي كشور، با اين همه امكانات، كاري نمي‌كنند كه مربوط به مسائل و مشكلات خودمان باشد. در عوض كارهايي مي‌كنند كه در حقيقت جز «بازي» چيزي نيست.
وي گفت: با امكانات خودمان بازي مي‌كنيم و فقط منتظريم كه يكي حرفي بزند و ما هم حمله كنيم تا نشان دهيم كه زياد هم بيكار نيستيم. راستي در اين سه دهه، اگر اين حرف‌ها را نداشتيم چه مي‌كرديم؟! متأسفانه در جامعه ما با نقد و دلسوزي و تذكر هم درست برخورد نمي‌شود، اما با اين وصف من در هرجا كه لازم باشد، تذكر مي‌دهم.
يثربي گفت: من از آقايان سه چيز مي‌خواهم: اجازه، امكانات در حد دو كارمند و توجه به نتيجه كار، تا در مدت شش ماه، با دلايل روشن نشان دهم كه يا كار نمي‌كنيم يا كاري مي‌كنيم كه در حقيقت «بازي» و «شبه‌كار» است.
وي در پايان گفت: براي نمونه فقط يك مورد را يادآور مي‌شوم: در كشوري كه رئيس فرهنگستان علومش، در يك شعبه پرت دانشگاه آزاد نه تنها استخدام شده، بلكه شغل اجرايي مديريت گروه هم پذيرفته باشد، مي‌توان فهميد كه بيكاري چه غوغا مي‌كند



 

 

منبع

 

 

بازگشت به درباره دکتر سروش