www.drsoroush.com

با ما تماس بگیريد    

بازگشت به صفحه اصلی

 

  آقای خاتمی ديگر ديرشده است

گرينويچ 16:36 - 13/07/2003

 

 سروش، خاتمی را به قدرنشناسی و فرصت سوزی متهم کرده است

 

عبدالکريم سروش، برجسته ترين چهره جريان نوانديشی دينی در ايران در نامه ای به محمد خاتمی رئيس جمهور ايران از او انتقاد کرده است که با "قدرنشناسی و فرصت سوزی"، بر آنچه وی قيام آرام و دمکراتيک مردم ايران عليه استبداد دينی خوانده، مهر پايان زده است.

نامه دکتر سروش، پايان راه روشنفکری دينی - مطلبی به قلم مسعود بهنود، اينجا را کليک کنيد

برای خواندن متن کامل نامه اينجا را کليک کنيد

آقای سروش در حالی دست به نامه نگاری با محمد خاتمی می زند که سالهاست از اظهارنظر و ورود به فضای سياسی ايران اجتناب کرده و در خارج از کشور خود به تدريس و پژوهش مشغول است.

وی با درج دو بيت از مثنوی مولوی، آقای خاتمی را به فردی تشبيه کرده است که دستاورد تلاشها و تب و تابهای جمعی دردمند به رايگان به او هديه شده و او همچون کسی که برای به دست آوردن مالی زحمت نکشيده و مالی به او به ميراث رسيده باشد، آنچه را ارزان به دست آورده ارزان از دست داده است.

آقای سروش ناآراميهای اخير ايران را حاصل تلخکامی مردم برای از دست رفتن دستاورد تلاشهايشان دانسته و نوشته است: "اينک ما مانده ايم و زندانهايی آباد و دانشگاههايی ويران و جامعه ای رنجور".

وی انصار حزب الله را که از گروههای تندرو منسوب به جناح محافظه کار و متهم به دست داشتن در سرکوب جنبش دانشجويی و اعتراضهای مردمی است، "دملی سرطانی" خوانده که "راه تنفس را بر ملت بسته است".

 


چه جای دانشگاه است بگوييد قربانگاه. قوه قضاييه چيست؟ بگوييد قوه قصابيه. مجلس کدام است؟ بگوييد محبس

 

عبدالکريم سروش

نامه آقای سروش در ضمن اينکه متنی شاعرانه و سرشار از جلوه های ادبی دارد، دارای لحنی تند است.

وی شورای عالی انقلاب فرهنگی را که خود نيز سالها عضو آن بود، "بی آبروتر از همه" و اعضای آن را به دليل عدم موضعگيری در برابر حوادثی که در دانشگاهها رخ می دهد "فسردگان و خام طبعانی" خوانده که "بيگانه تر از آنها کسی نيست".

بخش عمده ای از نامه عبدالکريم سروش به اعتراض او به تعطيلی مؤسسه های صراط و معرفت و پژوهش اختصاص دارد که به انتشار کتب و آثار او و ديگر نوانديشان دينی در ايران می پرداختند.

اين دو مؤسسه همزمان با ناآراميهای اخير ايران و در پی بازداشت محسن سازگارا، يکی از فعالان سياسی و نزديکان آقای سروش، به حکم مراجع قضايی توقيف شدند و از فعاليت باز ايستادند.

وی همچنين به سخنان محمد تقی مصباح يزدی، يکی از روحانيان برجسته منسوب به جناح محافظه کار ايران اشاره کرده که در خطبه های نمازجمعه تهران، جمعی از اصلاح طبان را به رشوه گرفتن از آمريکا متهم کرده است.

آقای سروش از آقای مصباح يزدی با عنوان "ياوه گوی يزدی" نام برده و بيتی ديگر از مثنوی را ذکر کرده که "شبهه می انگيزد آن شيطان دون، درفتند اين جمله کوران سرنگون".

وی ضمن اعتراضهای تند به محدوديت آزادی بيان در ايران از حکومت ايران بصراحت با عنوان استبداد دينی ياد کرده و نوشته است که "اگر آنچه در اين وطن به نام ولايت می رود استبداد نيست، باری از خواجگان ولايتمدار بخواهد تا خود تعريفی از استبداد به دست دهند".

او که همواره از اظهارنظر صريح درباره ولايت فقيه خودداری می کرد اعلام آمادگی کرده است برای اثبات اينکه نظام ولايت فقيه، نظامی استبدادی است با "صدرنشينان مسند ولايت" به مناظره بپردازد.

عبدالکريم سروش در پايان نامه اش از محمد خاتمی انتقاد کرده که "خرمنی از اميدهای سوخته و دلهای شکسته" برجای نهاده و به او هشدار داده که "ديگر دير شده است".

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/030711_mf-soroush.shtml

 

بازگشت به اّرشيو خبرها