به رسميت شناختن نقد حاكمان
• دسته: آرشیو اخبار و گزارشها
عبدالكريم سروش در جمع دانشجويان حاضر در مراسم انجمن اسلامي دانشگاه شريف گفت:«قرآن به شما پيام خشيت، مولوي به شما پيام عشق و من به شما پيام شجاعت ميدهم; به اين معنا كه جرات از بين بردن خرافهها و امور نادرست را داشته باشيد;چرا كه شما با تقليد محض،عالم نميشويد.» سروش در ادامه در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان كه ميپرسيد «چرا مسوولان را به خشيت و مردم را به شجاعت دعوت نميكنيد؟» اظهار كرد: «من شما را به خشيت در مقابل خداوند دعوت ميكنم ضمن اينكه آنها چندان هم به حرف ما گوش نميدهند، اما اميدواريم در هر ردهاي كه هستند براي مردم فضا و مجالي باز كنند و اجازه دهند حداقل امر به معروف و نهي از منكري شكل بگيرد و مردم به آنها تذكر دهند كه بيعدالتيها كجا بوده است.» وي در ادامه خاطرنشان كرد: « جريان موعظه از بالا به پايين، انسداد مرگآوري در جامعهء ما به وجود ميآورد كه اميدواريم با حسن تدبير، اين انسداد برداشته شود و آنها سنگ تمام را در خدمت به مردم و گوش دادن به نقد آنها بگذارند; چرا كه اگر نقد حاكمان از سوي مردم به رسميت شناخته شود و اهميت ديني آن مورد توجه قرار گيرد، جريان مباركي به وجود خواهد آمد كه ما را از بيماريهاي اجتماعي نجات ميبخشد.» اين استاد دانشگاه در ادامه اظهار كرد: «متاسفانه بسياري از افراد توهم استغنا دارند و تصور ميكنند نياز و حاجتي به شنيدن حرفهاي ما ندارند; درحالي كه همينها بينما حجاب شده است. البته ما هميشه گفتهايم كه برخي حاكمان اشكال دارند و هزينهاش را هم پرداخت كردهايم اما بايد بدانيم كه خودمان هم اشكال داريم و بايد گريبان خود را بگيريم و فرافكني نكنيم و خود را از مسووليت جدا ندانيم.» عبدالكريم سروش كه با موضوع «خشيت قرآني» سخن ميگفت، يادآور شد: « به گمان من قرآن كتابي است كه ميتوان نام آن را خشيتنامه نهاد; چرا كه بنا بر شواهد و قرائن بسيار، خشيت از كانونيترين تعليمات خداوند براي مسلمانان است. در قرآن خشيت بسيار به چشم ميخورد و از پيامبران به دو صفت منذران و مبشران ياد ميشود، به اين معني كه كساني كه از انذار بهره ميبرند شايستهء بشارتند. ابتدا انذار ميرسد و تاثير خود را ميگذارد و سپس چنين جمع خشيتآلودي شايستهء بشارت ميشود و جان شما را دچار انقلاب دروني ميكند.» وي ادامه داد: « عارفان ما نكتهء تازهاي را در فرهنگ اسلامي كشف كردند و آن اينكه رابطهء انسان با خدا خشيت و محبت است. درس خشيت مهمترين درسي است كه قرآن ميدهد و شما را براي روبهرو شدن با خدا به شيوهء خاصي آماده ميكند. از طريق همين خشيت است كه انسانها ميتوانند جان خود را درمان كنند.» سروش همچنين گفت: «خشيت نوعي ترس توام با شرم است و ميتوان آن را نوعي شكست عاشقانه ناميد. خشيت احوالي است وجودي كه انسان خود را در مقابل عظمت خدا به حساب نميآورد. در خشيت، خودشناسي به نحو اكمل صورت ميگيرد و انسان به محدوديت وجودي خود پي ميبرد و احساس ميكند كه پارهاي از عظمت خداست.» وي در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان، اظهار كرد: «هيچ مذهبي از اسلام مخالف خشيت اسلام نيست بلكه در عشق ورزيدن به خداوند است كه اختلاف وجود دارد.» سروش همچنين خاطرنشان كرد: « حقيقت تدين اين است كه آمادهء مواجهه با بينهايت شويم، خواه اين مواجهه عاقلانه باشد، خواه عارفانه كار دينداران است، مواجههء سرنوشتسازي است، هرچند كه عامهء مردم طاقت مواجهه با بينهايت را ندارند.» سروش در ادامه در توضيح خشيت، گفت: « شما بينهايت را مهمان وجود خود كنيد، مانند سايهاي كه ميخواهد نور را در آغوش بكشد و نتيجهء آن از بين رفتن سايه است. اجازه ندهيد چه به اسم كفر و چه به اسم دين شما را از حركت به سوي بينهايت بازدارند.» وي در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان كه خشيت را به حقيقت تلخ تعبير ميكرد، گفت: «اصليترين هدف من اين است كه بگويم خشيت به دليل وحشتناك بودن خداوند نيست بلكه تسليم شدن و رام شدن عاشق در برابر معشوق است كه آينده از آن عشق است. خشيت يعني من مخلوق با نهايت احساس كنم كه بينهايت هستم.» سروش همچنين گفت: اگزيستانسياليستهاي ملحد مواجهه بينهايت با بانهايت را امري خوشايند نميدانند و ميگويند اين مساله باعث از بين رفتن بانهايت ميشود، آنها به همين يكدليل اخلاقي معتقدند كه بايد خدا را كنار گذاشت، چرا كه آدمي را خوار و ذليل ميكند و ذلت هم امري مذموم است.» وي در پاسخ به سوال يكي ديگر از دانشجويان، اظهار كرد: «قرآن يك كتاب استثنايي، متفاوت و شگفتانگيز است; كتابي كه تمدنساز بوده و اين تمدن بزرگ را ايجاد كرده است.» سروش همچنين در پاسخ به پرسش يكي ديگر از دانشجويان مبني بر اين كه آيا حزن عارفانه با طرب عاشقانه مساوي است، گفت: «نصيب برخي حزن عارفانه است و نصيب ديگراني طرب عاشقانه، خوشابهحال آنان كه اين حزن و طرب در آنها جمع شود.» وي همچنين گفت: «دو راه براي رسيدن به خشيت وجود دارد، يكي اينكه غزاليوار حساب رذائل و فضايل را برسيد، رذائل را برانيد و فضايل را در دل بكاريد و ديگر اين كه مولويوار با كسي كه اين اوصاف را دارد، همنشين شويد و مصاحبت كنيد.» منبع: سرمایه ، هجدهم مهر |
—————————- منبع:
|