پاسخ روزنامه رسالت به سروش و دامادش
• دسته: آرشیو اخبار و گزارشها
* یزید مورد لعن و نفرین مسلمانان و علمای اسلام است و شیعیان در زیارت عاشورا او و یارانش را از باب تبری لعن و نفرین میکنند و تولی خود را به ائمه معصومین بویژه امام حسین(ع) از باب یک عمل عبادی و سیاسی اعلام میکنند.
*سهشنبه شب هفته گذشته رادیو بیبیسی به قرائت یک بیانیه از مفتیان جریان روشنفکری یعنی دکتر عبدالکریم سروش پرداخت. وی در این بیانیه تصریح کرده است:«بار خدایا از غزالی آموختهام که هیچ کس را لعنت نکنم حتی یزید را! اما فروتنانه از تو رخصت میطلبم که به جمهوری… اسلامی ایران لعن و نفرین بفرستم»!!
*بیبیسی بعد از قرائت این بیانیه مصاحبه تلفنی با وی را که اکنون در ایالت مریلند آمریکا زندگی میکند، پخش کرد. او علت صدور این بیانیه را شکنجه دامادش ذکر کرد که اکنون سالم و سرحال در خارج از زندان است و توانسته با پدر زن خود یعنی عبدالکریم سروش در مریلند آمریکا ارتباط برقرار کند.
*سروش در داوری نسبت به آنچه در مورد دامادش رخ داده است اصلا نیازی نمیبیند در دادگاه صحرایی که برای کل ملت ایران تشکیل داده و حکم به لعن و نفرین داده، حرف متشاکی را بشنود. او قطع و یقین میداند که چنین حادثهای رخ داده است. او حتی حدس نمیزند که دامادش که اکنون به راحتی با او ارتباط برقرار کرده شاید قدری غلو کرده باشد.
*اما او در قضاوت خود تردید ندارد. فرض میکنیم ادعاهای دامادش صحت داشته باشد و بازجوی او مرتکب خلاف شده باشد. آیا چنین حکمی از سوی یک مفتی روشنفکری معقول است؟
*دامادش مدعی است او را یک شب در سردخانه با مردگان گذاشته و به او گفتهاند همسرش هرزه و هرجایی است و نیز به او گفتهاند باید در تلویزیون بگوید سروش مخالف دین است. این کل ادعای دامادش است که اکنون سالم و سرحال در بیرون زندان زندگی میکند. آیا این خلافها بالاتر از جنایات یزید است که دستش به خون پاک اهل بیت پیامبر اکرم و قتل عام مکه و مدینه آلوده شده است؟ در این داوری میبینیم آقای سروش برای دامادش نه تنها عصمت قائل است بلکه جان او را عزیزتر از جان اهل بیت پیامبر و مردم مکه و مدینه که در سال دوم و سوم خلافت یزید مظلومانه مورد قتل عام قرار گرفتند میداند. من نمیدانم آمریکاییها چه نانی به سروش میدهند که او را به صدور چنین حکمی کشانده است. در حالی که به اعتراف آقای سروش دامادش اصلا به خدا اعتقاد ندارد!!
*سروش در بیانیه خود تصریح کرده است که؛ وقتی به دامادم گفتم خدا از آنان نگذرد، دامادم گفت: «اسم خدا را نبر خدا نیست، خدانیست، خدانیست»!کسی که از کمترین درجه عقلانیت و بهره هوشی برخوردارباشد میداند برای اثبات میزان دینداری آقای سروش نیازی به شکنجه دامادش نیست. آثار سروش و مفاد همین بیانیه این میزان را نشان میدهد. بر فرض اگر دامادش چنین مطالبی را که ادعا کرده میگفت یک ریال هم ارزش انتشار نداشت.
*آنچه نگارنده را وادار کرد چنین یادداشتی را بنویسم این بود که هشدار دهم انقلاب گرفتار چه جماعتی است. رونمایی از جماعتی که پرچم روشنفکری را بردوش دارند و مدرنیته را نمایندگی میکنند برای ملت ما خیلی مهم است. اکنون که مردم به آنها پشت کردهاند کارشان به لعن و نفرین و صدور فرمان خشونت علیه ملت رسیده است. کینه آنها از اسلام و انقلاب اسلامی یک کینه شتری است.
*وقتی طرف در بحث و نقادی کم میآورد، دُز رقابت را آن قدر بالا میبرد که یک فضای آشتی ناپذیرایجاد کند. در این فضا نقد و نقادی میمیرد و جای خود را به فحاشی و هتاکی و لعن و نفرین میدهد. بیانیههای سروش، کروبی، موسوی و… یک ادبیات دارد که توسط سرویسهای امنیتی آمریکا و انگلیس برای ایجاد یک سامانه دیکتاتوری در ایران دیکته میشود. مردم و روشنفکران واقعی و بویژه روحانیت و مراجع زیر بار این دیکتاتوری نمیروند.