جلسه آخر از سلسله گفتارهای «خدا و جهان» در مدرسه مولانا

• دسته: سخنرانى‌ها

 

همراهان مدرسه مولانا جلال الدین

 

جلسه آخر از سلسله گفتارهای “خدا و جهان” در کانال یوتیوب مدرسه مولانا جلال الدین بارگذاری شده است. این جلسه که حاوی پرسش و پاسخ دوستان و دانشجویانی است که در چهار جلسه پیشین شرکت کرده بودند، در عید فطر رمضان سال جاری (1394) در لندن ضبط شده است. لطفا کانال یوتیوب مدرسه مولانا را سابسکرایب کنید تا فایل این جلسه و باقی جلسات را بیابید. شیوه سابسکرایب کردن در یوتیوب آمده است.

هم چنین فایل صوتی گفتار آخر از “خدا و جهان” در ساوند کلاود مدرسه مولانا نیز بارگذاری شده است. با فالو کردن مدرسه مولانا در ساوند کلاود می توانید از فایل صوتی مربوطه بهره مند شوید. این فایل های صوتی قابلیت دانلود شدن هم دارند. در زیر هر فایل کلید دانلود قرار گرفته است که امکان دانلود فایل با حجم کم را فراهم می کند. مضاف بر آن لینک مستفل دانلود در قسمت کامنت ها موجود است.

در کانال یوتیوب  مدرسه مولانا و ساوند کلاود قسمتی برای هدایا و عطایا (Donation) در نظر گرفته شده است. دوستانی که مایلند به مدرسه مولانا کمک کنند می توانند در لینک زیر جزئیات مربوطه را پیدا کنند. از تمام دوستانی که تا کنون زحمت کشیدند و مبالغی برای مدرسه مولانا ارسال کرده اند بی نهایت سپاسگزاریم. بی شک تلاش خواهیم در هر چه بهتر کردن کیفیت کار بکوشیم.

Donation Link/لینک هدایا و عطایا

صفحه فیس بوک مدرسه مولانا علاوه بر فایل های صوتی و تصویری، اخبار مربوط به سخنرانی های این مدرسه را به اطلاع علاقمندان می رساند. با لایک کردن این صفحه در فیس بوک می توانید فایل های صوتی و تصویری را دانلود کنید و از اخبار این مدرسه آگاه شوید. صفحه اینستاگرام مدرسه مولانا نیز شروع به کار کرده است. با فالو کردن ما می توانید از مطالب صفحه بهره مند شوید.

لینک صفحه فیس بوک مدرسه مولانا

لینک صفحه اینستاگرام مدرسه مولانا

ایام به کام

حسین دباغ

لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را به آدرس ایمیل زیر بفرستید.

schoolofrumi@gmail.com

 

 

Share

14 دیدگاه »

    لینک مستقل دانلود: https://clyp.it/xamjokou

    با تشکر فراوان. واقعا که زیبا و پر معنی بود سخنان جناب استاد. امیدوارم همیشه بتوانیم از سخنان استاد بهره مند شویم و مدرسه مولانا ادامه داشته باشد.ارزوی سلامتی برای استاد و همکارانشان دارم .ضمنا امروز سی دی صوتی رسول افتاب و سروش قونیه مثنوی معنوی استاد سروش را تهیه کردم .مثل همیشه زیبا و دلنشین .

    سلام
    نسبت به عرایض بنده کم لطفی شد. امتحان برای تحمل مشقت با امتحان برای اطاعت فرق دارد.

    درنظریه امتحان برای اطاعت لزوما مشقتی وجود ندارد. امتحان برای اطاعت از جانب آفریننده کاملا منطقی و بجاست. آفریده شدگان باید تسلیم فرامین باشند….

    والسلام

    علیکم السلام طبق کدام منطق افریده شدگان باید تسلیم فرامین باشند؟ اگر منظورطبق زورگویی و قهاریت وجبر است که این منطق نیست که پشتش بخواهد عشق و عاشقی باشد برای چه باید امتحان دهیم که اطاعت میکنیم یانه اصلا چرا باید اطاعت کنیم؟ چرا باید امتحان دهیم؟ این امتحان برای اطاعت برای چیست؟ جز اینست که میگویند شما را به کمال میرساند من که وجود نداشتم نیازی به کمال هم نداشتم میدانید مانند چیست مانند اینست که شما کوری را به زور بطرف دیگر خیابان ببرید درحالی که او چنین قصدی ندارد بعد به او منت بگذارید که کمکش کرده اید او اصلا به کمک شما نیاز نداشت شما کمک نکردید که هیچ او را به زحمت هم انداختید حالا چه منتی هم میگذارید؟ تازه این مثال هم کم است و کامل نیست برای نشان دادن عمق داستان و فقط برای تقریب به ذهن گفتم وگرنه لااقل اینجا یک فرد کوری وجود دارد که شائبه کمک را بوجود اورد ولی در خلقت بحث از عدم است وعدم اصلا نیازی نداردوکمال برایش مفهوم ندارد انوقت انرا بدون انکه بخواهد بوجود اورده در دنیا و اخرت بدهکار و رنجور و درد مند باشد من رابطه عاشقی با چنین خدایی قادر نیستم برقرار کنم

    گرچه هر سه از اینها در همان اولی میتواند مستتر باشد و فقط جهت استحضار و لذت از شهر سعدی اوردم
    سه کس را شنیدم که غیبت رواست
    وزاین درگذشتی چهارم خطاست
    یکی پادشاهی ملامت پسند
    کز او بر دل خلق بینی گزند
    حلال است از او نقل کردن خبر
    مگر خلق باشند از او بر حذر
    د دوم پرده بر بی حیایی متن
    که خود می‌درد پرده بر خویشتن
    زحوضش مدار ای برادر نگاه
    که او می‌درافتد به گردن به چاه
    سوم کژ ترازوی ناراست خوی
    ز فعل بدش هرچه دانی بگوی

    ای محرم عالم تحیّر
    عالم ز تو هم تهی و هم پُر
    هم قصه نانموده دانی
    هم نامه نانوشته خوانی
    از آتش ظلم و دود مظلوم
    احوال همه تراست معلوم
    ای حاضرترین حضار، وقتی به نام تو پاک ترین فرزندان مردم ایران یکی بعد از دیگری به دار کشیده شدند کجا بودی؟
    ای محرم عالم تحیر…
    مگر ندیدی عقاب جور بال گشود و هزاران سرو جوان به خاک افتاد و قاتلین از پستان دین شیر دنیا دوشیدند…
    آیا «دار» و «دار زن» و «دارکشیده شده» و…؛ همه، خود تو (در حول و قوه تو) بود؟ هم تماشا می‌کردی، هم تماشا می‌شدی؟…

    به قول پولس رسول «هرچه حکمت این جهان افزون‌تر غم آن بیشتر»
    ـــــــــــــــــــــــــــ
    آن نمی‌دانم چه‌ی نمی‌دانم کجای همیشه موجود؛ آن حاضرترین حضار درجایی جز همه جا نیست.
    بازنمونِ وجودش در تمام اجزا جهان جریان و نفوذ دارد و در همه چیز حی و حاضر استِ. با هر پدیده و آیه با ما و با دیگران حرف می‌زند و لبخند می‌زند اما ما نمی‌شنویم و نمی‌بینیم. گویی نیروی درون کائنات و قانون‌مندی حاکم بر امور جهان است. آنتروپی و پیری به وجود او را نیابد. لا یهزم الطول البقاء
    همه پایان‌ها نزد او قطع می‌گردد و او نهایت و پایان هر چیزی است. او عین زندگی و نگانتروپی است.
    انقطعت االغایات عنده، و هو منتهی کل غایه…

    همنشین بهار
    http://www.hamneshinbahar.net

    ندانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون……….دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند پرخون

    بگیر دامن لطفش که ناگهان بگریزد

    ولی مکش تو چو تیرش که از کمان بگریزد

    چه نقش‌ها که ببازد چه حیله‌ها که بسازد

    به نقش حاضر باشد ز راه جان بگریزد

    بر آسمانش بجویی چو مه ز آب بتابد

    در آب چونک درآیی بر آسمان بگریزد

    ز لامکانش بخوانی نشان دهد به مکانت

    چو در مکانش بجویی به لامکان بگریزد

    نه پیک تیزرو اندر وجود مرغ گمانست

    یقین بدان که یقین وار از گمان بگریزد

    از این و آن بگریزم ز ترس نی ز ملولی

    که آن نگار لطیفم از این و آن بگریزد

    گریزپای چو بادم ز عشق گل نه گلی که

    ز بیم باد خزانی ز بوستان بگریزد

    چنان گریزد نامش چو قصد گفتن بیند

    که گفت نیز نتانی که آن فلان بگریزد

    چنان گریزد از تو که گر نویسی نقشش

    ز لوح نقش بپرد ز دل نشان بگریزد

    لفظ جبرم عشق را بی‌صبر کرد

    وانک عاشق نیست حبس جبر کرد

    این معیت با حقست و جبر نیست

    این تجلی مه است این ابر نیست

    ور بود این جبر جبر عامه نیست

    جبر آن امارهٔ خودکامه نیست

    جبر را ایشان شناسند ای پسر

    که خدا بگشادشان در دل بصر

    غیب و آینده بریشان گشت فاش

    ذکر ماضی پیش ایشان گشت لاش

    اختیار و جبر ایشان دیگرست

    قطره‌ها اندر صدفها گوهرست

    هست بیرون قطرهٔ خرد و بزرگ

    در صدف آن در خردست و سترگ

    با سلام خدمت جناب دکتر سروش
    حضرتعالی در سخنرانی خداشناسی و انسان مدرن ، بحث توبه و اینکه اساسا انسان نیاز دارد برای اعتراف به گناهان خود و بخشیده شدن آنها( با توجه به اینکه خودش حق بخشیدن خودش را ندارد ) به درگاه خدایی رو بیاورد را به عنوان سومین برهان وجود خداوند ( پس از بیان علیت و برهان کرامت داشتن آدمی) عنوان کردید حال با توجه به نفی خدا انسان وارگی و داشتن تصویری غیر انسانی از خداوند( که بنده هم میپذیرم ) ، وجود این صفات را در خدا چگونه میتوان اثبات کرد یعنی خدایی را که تواب است و میبخشد و صدای ما را مینشود ، چگونه میتوان آنرا نشان داد ؟ چون بخشنده بودن خداوند را در خصوص گناهان را دیگر نمیتوان به چشم دید مانند سایر صفات مثل ناظم بودن که بخواهیم بگوییم عالم گویی نظمی دارد و پس خداوند ناظم است .
    لذا این دو در کنار یکدیگر متناقض به نظر میرسد چرا که از یک طرف به عنوان برهان وجود خدا آن را بیان میکنیم و از طرف دیگر میگوییم که تمام این صفات انسانی است و مجازا آنرا به خدا نسبت میدهیم و وقتی هم که مجاز است یعنی اصلا چیز دیگریست ! بنابراین نمیتوان از آن برهان برای اثبات وجود خدا استفاده کرد .
    اگر امکان دارد توضیحی هم در این باره بفرمایید .
    با تشکر از زحمات شما

    چقدر ناراحتم که اینترنت و امکانات کافی برای گوش کردن اینا رو ندارم.
    عین یه آدم سبو شکسته میمونم ساقی (سروش) کم نمیذاره من امکانات ندارم.
    صرفا درد و دل بود مدیر…نذار این نظرو

    سلام وممنون
    با اين روش لينك مستقل دانلود اجازه دخبره نمى دهد . لطفا يكي از دوستان راهنمايي كنه منو.
    ممنون

    سلام بر دکتر عزیزم بعداز مبحث خدا و جهان سوالات فراوانی در ارتباط با شناخت خدا و شناخت پیامبر و ارتباط بین خدا و پیامبر مان محمد(ص) بوجود امده که خواهشمندم مباحثی غیراز مباحث گفته شده قبلی برای رفع این سوالات بفرمایند.سپاسگزارم وعزت و سلامتی ارزومندم

    با تشکر از آقای حسین دباغ و همکارانشون که اگه به خاطر زحمات این عزیزان نبود ما نمی توانستیم از سخنرانی های آقای دکتر بهره ای ببریم.
    خدا قوت