جلسه پرسش و پاسخ سخنرانی «تعبیر معاد در تئوری رویاهای رسولانه» با حضور عبدالعلی بازرگان

• دسته: سخنرانى‌ها

 

همراهان مدرسه مولانا جلال الدین

 

به سبب سخنرانی های گوناگون عبدالکریم سروش در روزهای گذشته در کالیفرنیا و کانادا، برای چند هفته آتی دروس «اقبال شناسی» را موقتا متوقف می کنیم تا از پراکندگی بپرهیزیم و این سخنرانی ها را به سمع و نظر دوستان برسانیم.

جلسه سخنرانی دکتر سروش با عنوان «تعبیر معاد در تئوری رویاهای رسولانه» هفته پیش در کانال یوتیوب مدرسه مولانا سوار شد. این هفته جلسه پرسش و پاسخ این سخنرانی در کانال یوتیوب سوار شده است.  لطفا کانال یوتیوب مدرسه مولانا را سابسکرایب کنید تا فایل این جلسه و جلسه پیشین را بیابید. شیوه سابسکرایب کردن در یوتیوب آمده است.

هم چنین فایل صوتی جلسه پرسش و پاسخ در ساوند کلاود مدرسه مولانا بارگذاری شده است. با دنبال کردن مدرسه مولانا در ساوند کلاود می توانید از فایل صوتی مربوطه بهره مند شوید. این فایل های صوتی قابلیت دانلود شدن هم دارند. در زیر هر فایل کلید دانلود قرار گرفته است که امکان دانلود فایل با حجم کم را فراهم می کند. مضاف بر آن لینک مستفل دانلود در قسمت کامنت ها موجود است.

برای رفاه حال همراهان مدرسه مولانا در ایران، فایل صوتی این جلسه در گوگل درایو و دراب باکس قرار گرفته است تا براحتی دانلود و استفاده شود. لطفا به لینک های زیر مراجعه کنید:

Google Drive-School of Rumi

Dropbox-School of Rumi

در کانال یوتیوب  مدرسه مولانا و ساوند کلاود قسمتی برای هدایا و عطایا (Donation) در نظر گرفته شده است. دوستانی که مایلند به مدرسه مولانا کمک کنند می توانند در لینک زیر جزئیات مربوطه را پیدا کنند. از تمام دوستانی که تا کنون زحمت کشیدند و مبالغی برای مدرسه مولانا ارسال کرده اند بی نهایت سپاسگزاریم. بی شک تلاش خواهیم در هر چه بهتر کردن کیفیت کار بکوشیم.

Donation Link/لینک هدایا و عطایا

صفحه فیس بوک مدرسه مولانا علاوه بر فایل های صوتی و تصویری، اخبار مربوط به سخنرانی های این مدرسه را به اطلاع علاقمندان می رساند. با لایک کردن این صفحه در فیس بوک می توانید فایل های صوتی و تصویری را دانلود کنید و از اخبار این مدرسه آگاه شوید. صفحه اینستاگرام و توییتر مدرسه مولانا نیز شروع به کار کرده است. با فالو کردن ما می توانید از آخرین مطالب صفحه بهره مند شوید و سخنرانی های کوتاه شده را گوش دهید.

لینک صفحه فیس بوک مدرسه مولانا

لینک صفحه اینستاگرام مدرسه مولانا

لینک صفحه توییتر مدرسه مولانا

ایام به کام

حسین دباغ

لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را به آدرس ایمیل زیر بفرستید.

schoolofrumi@gmail.com

Share

9 دیدگاه »

    لینک مستقل دانلود: https://clyp.it/mzo2gzen

    خیلی ممنون ازلطف وبزرگواری دکترسروش

    با سلام خدمت استاد :
    از محتوای سخنرانی و جلسه پرسش و پاسخ اینطور برمی آید که جناب دکتر تمام و کمال نیز باز وحدت وجودیان همراه نیستند (البته خوشبختانه!) چراکه آنان خصوصا معاصرینشان اعتقادی به معاد ندارند، هرچند علنا بیان نمی کنند (وقتی خدایشان همین دنیا باشد… معادشان نیز نمی تواند جزدراین دنیا باشد!) اما استاد به گمان بنده اولا معاد را کاملا می پذیرند (نقل به مضمون از سخنرانی که: اگر معاد نباشد زندگی ارزشی ندارد) ثانیا جسمانی بودن آن را نیز صحه می گذارند ولی ثالثا تمام آنچه را که در وصف معاد در قرآن بیان شده نمادین می دانند.
    یک مثال به نظرحقیرمی تواند رهگشا باشد:
    اینکه خدا (مستقیما ،حال یا از زبان پیامبر) در قرآن می گوید شهابها تیرهاییست که فرشتگان به سمت اجنه پرتاب می کنند نمی تواند جدای از اعتقاد و باور خود پیامبر بوده باشد چه روشن است که ایشان علمی به اسباب نجوم(و هم دیگرعلوم) بیش از دانش زمان خویش نداشته است همینطور مساله هفت آسمان یا مسطح نبودن زمین و…..یا اینکه حضرت علی(ع) در جواب سوالی می فرماید: ستارگان شهرهایی در آسمانند (که لابد ساکنینی نیزدر درون خود ! دارند) بی شک همان علم و اعتقاد حضرت بوده است ، اما اینکه امروزه ما می دانیم چنین و چنان نبوده ، دلیل می شود که بتوانیم اصل وجود ستارگان در آسمان یا وجود شهاب سنگ را منکر شمویم ؟!
    فراموش نکنیم که این پیشوایان ،عالم ترین مردم زمان خویش بوده اند نه همه زمانها…. و به هیچ طریقی هم معقول نیست که طلب کنیم خدا چرا این حقایق علمی را بدیشان نیاموخته بود ؟ چراکه باید زمان می گذشت و بشر به تدریج پیشرفت می کرد تا بدینجا می رسید لذا این پاسخها در آن زمان عالمانه بوده است.
    حال بر همین منوال هم اینکه توصیفات معاد (و به طبع آن بهشت و جهنم) در قرآن نمادین است و به فراخور عقول مردمان زمان نزول ، هرگز نمی تواند دلیلی بر رد معاد به ویژه معاد جسمانی تلقی گردد.
    جدای از این امورنکته دیگراینکه معاد اگر جسمانی نباشد به واقع مهمل می نماید ، معاد یعنی بازگشت ، حال اگر کالبدی نباشد روح به کجا باید بازگردد ؟! بی شک طرح موهوماتی چون قالب مثالی یا هور قلیایی(!) و امثالهم دردی از مشکل دوا نمی کند ، معاد مقوله ایست که یا باید آنرا به شکل کامل (روح و جسم توامان) باور داشت یا کلا کنار گذاشت و صرفا برای خالی نبودن عریضه (و جلوگیری از احتمال تکفیر!) به همان سخنان دو پهلوی وحدت وجودیان اکتفا کرد که مثلا “معاد هرکس دروجود خود اوست” یا “آخرت در همین دنیاست” و یا “منظور از جاودانگی بقای نام نیک و اثرات افعال فرد در آینده است” و غیرو…..سخنانیکه می دانیم جز سفسطه نبوده و الحق که با معاد و جهان آخرت وعده داده شد ه در ادیان آسمانی به اندازه یک دنیا تا آخرت فاصله دارد .
    بی صبرانه منتظر قسمت آخر و اصلی مقاله هستیم.
    با سپاس

    باسلام
    1.درمقالۀشبی برنشست ازفلک برگذشت آمده:اصرارطباطبایی براینکه این معراج معنوی…. را نبایدازجنس رؤیادانست ناشی ازمتافیزیک اوست. استاد پیرامون متافیزیک ایشان توضیحی نفرموده اند تا روشن باشدچرا متافیزیکشان به مفهوم رؤیا راه نمیدهد.
    2.چرااین نظریه به قرآن منحصرومحدودشده است؟ یعنی اگر به سایرآثار هم تسرّی یابد امکان سوء استفاده ازاین نظریه فراهم میشود. لااقل تمامی یابخشهایی از تورات،اُرداویرافنامه،کمدی الهی،مثنوی،غزلیات شمس،کتب مقدّس هندوان،سیرالعبادالی المعاد “رؤیاروایی” است، “مُحاکاتِ رؤیا” است گویی که خوابی را روایت میکنند.
    3.آیا این نظریه درمورد قدیم یا حادث بودن کلام اللّه هم میتواند روشنگری کند؟ یا اینکه این دومقوله بی ارتباط با همند؟
    4.چندی پیش کتاب تعبیرخوابی راتورّق میکردم جالب این بود که معبّران درتعبیرخوابها(رمزگشایی ونشانه شناسی) همه جا فقط به آیات قرآن استنادمیکنند(ونه حتی به احادیث)که از ارتباط قرآن با رؤیا وسمبُل حکایت میکند.

    سلام
    می توان تئوری جناب آقای دکتر سروش را در واقع خواب ایشان تلقی کرد. ایشان در خواب دیده اند که قرآن خوابنامه است.و گرنه آنچه ایشان فرموده اند حتی اعتبار نظر را هم ندارد تا چه رسد به این که نظریه باشد. به نظرم ایشان در این مقطع هفتاد سالگی همین خوابنامه خودشان را درست تبیین کنند و هر هفته از شاخی به شاخی نپرند

    باسلام مجدد:
    استاد گفتند که “اگر هم اکنون هم به سوالات پاسخ ندهم، در تحریر قسمت بعدی مقاله آنها را در نظر خواهم آورد” حال مطلبی به نظرم رسیده که مطرح می نمایم:
    ایشان چندیست که تئوری “خدای ناطق” را به کنار نهاده اند ، از طرفی در سخنرانی می فرمایند (نقل به مضمون): به خدای متشخص باور ندارند، یعنی اینطور نیست که کسی آن بالا نشسته باشد و صدای ما را بشنود یا افعال ما را نظاره کند….اما از سوی دیگر در فصل اول همین سری مقالات می گویند: تمام رویاهای نبوی به عین الله و به اذن الله بوده است حال سوال اینجاست که خدایی که سخن گفتن نمی تواند و هم دیدن و شنیدن نیز ، با چه مکانیزمی نظاره می کند و اجازه می دهد ؟! بله بی شک خداوند چشم و گوش و زبان مادی ندارد اما اگر صرفا او را یک “صورت بی صورت” (و لابد ذات بی ذات !) بدانیم و تحقق هیچ یک از صفات لازمه خداوندی را در او (یا بر او) متصور نباشیم آنگاه اصولا این خدای گنگ و کر و کور به چه کاری می آید ؟
    استاد گرامی: قرار بود آرامش یافتن دلها و سپس آماگی برای مقابه با مشکلات یا پذیرش آنها…صرفا یکی از کارکردهای دعا باشد نه تنها کارکد آن ! اگر واقعا کسی نباشد که صدای مرا بشنود و اجابت کند پس در مورد پیامبر نیز همینگونه بوده و او نیزصرفا با تخیلی قوی توانسته این رویاها را آگاهانه یا ناآگاهانه صورت بندی کند و به این ترتیب دیگر چیزی از دین و ایمان باقی نمی ماند .
    به جد امیدوارم من در فهم تئوری حضرتعالی به خطا رفته باشم و در این صورت امثال حقیر را در سخنرانیهای آتی ارشاد فرمایید.
    با سپاس

    درود بر شما
    در مواردی در قران مجید قل ناظر به جواب یک پرسش است. مثلا در باره انفال یا روح یا داستانی تاریخی از پیامبر اسلام پرسید بودند. در پاسخ لفظ قل امده است: قل الروح من امر ربی و… این موارد را چگونه تعبیر می فرمایید؟
    در بخش هایی از قران مجید که مباحث حقوقی مثل ارث مطرح شده است. در مواردی بحث جنگ های پیامبر است. این ایات را هم پیامبر خواب دیده است؟

    جناب دکتر سروش استاد معظم و بزرگوار , بعد از سلام و احترام خدمت شما عرض کنم که تیوری تازه شما در باره قرآن که خواب نامه پیامبر است , تا اندازه ای گره گشاه و تا اندازه ای هم مشکل ساز شده است .
    اینکه فرمودید قرآن هم سمعی است و هم بصری من هم قبول دارم و استدلال های شما را پسندیدم . اینکه سوره تکویر را از نوع رویایی رسولانه خواندید که حول و شدت قیامت را به نمایش گذاشته است و پیامبر همه آن حوادت را که گاهی هم باهم متضاد و متناقض اند به خواب دیده است را هم میشود قبول کرد. اما مشکل بر سر تعبیرو تاویل این خواب است . به قول شما قرآن چون خواب نامه است به خواب گذار نیاز دارد تا تعبیرشود . و به قول شما طی این 14 صد سال مسلمانان درست ان کتاب را نفهمیده اند.
    اشکال بنده بر تعبیری است که شما از سوره تکویر بیان کردید . شما فرمودید که وقتی قرآن از میگوید إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ(‏هنگامي كه خورشيد درهم پيچيده مي‌شود) نظر و بیان شما این است که چون پیامبر همه این ها را در خواب دیده است باید با زبان خواب آنرا معنی کرد. یعنی نمی شود آنچه در خواب دیده شده آنرا عین زبان بیداری دانست . آنچه در خواب دیده شده باید تعبیر و تاویل گردد. به قول شما سوره تکویر همه در خواب دیده شده یعنی رویایی قدسی پیامبر بوده است .وقتی پیامبر در عالم رویا شمس گفته است معنی آن همان شمس بیداری که آفتاب باشد نیست . زبان خواب با زبان بیداری یکی نیست . وقتی پیامبر میگوید إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ معنی آن مکدر شدن آفتاب در زبان بیداری نیست . چون همه این ها در رویایی پیامبر آمده باید خواب گذاری شود. یعنی مراد از شمس در عالم رویا , شمس در عالم بیداری نیست نیاز به خواب گذاری دارد که مراد شمس در عالم بیداری چیست .
    ثانیا شما فرموید که تعبیر خواب هم یک مسله فرهنگی است . یعنی شمس در فرهنگ عرب یک تعبیر دارد اما در فرهنگ غیر عرب مثلا فارسی معنی ,تعبیرو تاویل دیگری دارد.
    حال اگر این طور است در قرآن به قول شما خیلی زیاد درباره شتر حرف زده شده است . یعنی شتر در ادبیات قرآنی نظر به سایر حیوانات بازتاب زیادی داشته است . چون عرب ها همه سرمایه شان و افتخار شان داشتن شتر بود تمام حمل نقل تجاری شان به واسطه شتر صورت میگرفت . برای تمام حالات شتر واژه داشته اند. وقتی در قرآن از شتر حرف به میان آمده و به قول شما همه در عالم رویا بوده , باید شتر را چیز دیگری بنامیم , چون زبان رویا با زبان بیداری یکی نیست . وقتی قرآن میگوید (افلاینظرون الی الابل کیف خلقت) باید گفت که پیامبر در عالم رویا آن شتر دیده است چون در خواب دیده است باید خواب گذاری شود . شتر عالم رویا با شتر در عالم بیداری یکی نیست . اگر ما شتر عالم رویا را با شتر عالم بیداری که همان حیوان بارکش عرب است بدانیم , اشتباه کرده ایم .
    وقتی قرآن میگوید (و اوحی ربّک الی النّحل ان اتّخذی من الجبال بیوتا و من الشّجر و ممّا یعرشون. ثمّ کلی من کلّ الثّمرات…)
    اینجا باید خواب گذاری شود که هدف از نحل چه بوده است . چون نحل در عالم رویا همان نحل در عالم بیداری نیست ! به قول شما اگر ما نحل عالم رویا را با نحل (زنبور عسل ) عالم بیداری تفسیر کنیم اشتباه کرده ایم . باید دنیال خواب گذار بیرویم که مراد از نحل در عالم خواب در عالم بیداری چه بوده است . شتری که پیامبر در خواب دیده , در عالم بیداری چه بوده میتواند .
    از نظر بنده خیلی بعید است که در قرآن شتر و زنبورعسل که آمده است چیزدیگری در عالم بیداری بوده باشد . من هیچ استدلال محکمی را در این تبیین شما نمی بینم که مرا قناعت دهد و ذهن مرا اقناع کند. امید این گره راهم باز کنید البته قدری بیشتر باز کنید در غیر آن مشکل ما را با قرآن بیشتر خواهد شد.

    با عرض سلام خدمت دکتر سروش عزیز
    به نظر بنده اگر بخواهیم تمام قران را خوابنامه پیامبر اسلام بدانیم ، در این صورت دیگر محکمات قران مفهومی نخواهد داشت چرا که وقتی بگوییم تمام آنچه در قران آمده است به زبان خواب است و نیازمند تعبیر و خوابگزاری است ، در این صورت چیز محکم و صریحی وجود نخواهد داشت که البته این مساله با صریح و مبین بودن قران نیز که در خود آن آمده است هم سازگار نیست .
    شاید بتوانیم آیات قران را به دو دسته تفکیک کنیم :
    دسته اول )آیاتی که مربوط به دوره حیات پیامبر اسلام نیستند که شامل آینده جهان و همچنین تاریخ گذشته است
    دسته دوم )آیاتی که مربوط به دوره حیات پیامبر اسلام هستند
    تئوری رویای رسولانه برای آن بخش از آیات قران که “مربوط به دوره حیات نبی اسلام نیست” به نظر میرسد خوب به کار آید یعنی آن بخش هایی از قران که راجع به معاد و قیامت و آخرت وپاداش و عذاب آن صحبت میکند و همچنین بخشهای دیگر شامل آیات مربوط به آفرینش آسمانها و زمین ، آفرینش انسان و یا حتی آنچه در مورد اقوام و انبیای پیش از شخص پیامبر اسلام گفته شده است احتمالا اکثریت آنها متشابهات بوده و زبان تشبیه و مجاز در آنها به کار رفته است و میتواند یک شکل آن هم به صورت دریافت این وحی در عالم رویا باشد . در این بخش هم اگر بگوییم که مسلمانان 1400 سال است که اشتباه فکر میکرده اند و تشبیهات را هر طوری برداشت میکرده اند به اصل پیام پیامبر اسلام و مسلمانی مسلمانان خللی وارد نخواهد شد چرا که اینها فقط حکم هدایت گری داشته است و اگر مسلمانی فکر کند که میزان واقعا یک ترازو با دو کفه است و یا مسملمان دیگری بهتر بفهمد و بگوید که میزان ، ترازو نیست و یک وسیله سنجش است نهایتا هر دو دریافته اند که بالاخره اعمالشان مورد حساب و کتاب واقع خواهد شد و لذا به هدف و مغز اصلی کلام قران رسیده اند و مسلمانی هر دو صحیح است حال یکی عامیانه تر و سطحی تر برداشت کرده است و دیگری عالمانه تر .
    اما در مورد سایر آیات که” مربوط به دوره حیات پیامبر اسلام است” بعید به نظر میرسد که جایی که ایشان حکمی صادر میکند یا امر و نهی میکند یا پندی میدهد دیگر در آن تشبیه و مجاز بوده باشد و یا احیانا بگوییم در خواب و عالم رویا این ها را درک کرده است چرا که تمام آنها محکمات بوده و صریحا بیان شده است مثلا به نظر نمیرسد دستوراتی مثل نماز خواندن ، روزه گرفتن ، صدقه دادن ، برگزاری نماز جمعه حج به جا آوردن یا احکامی مانند حرام بودن رباخواری و بریدن دست دزد ، یا پندهایی مانند دوری از زناکاری و یا تهمت زدن به زنان پاکدامن یا نفرینی که در حق ابولهب میکند و یا سایر آیاتی که در مورد همسران پیامبر آمده است و بسیاری دیگر از این دست که همگی مربوط به زمان حیات پیامبر اسلام است را بتوانیم بگوییم که رویا بوده است و نیازمند تعبیر است چرا که خود پیامبر و صحابه ایشان در عصر خود نیز آنها را اجرا کرده اند و اینها محکمات است و زبانش زبان بیداری است و اگر زبانش زبان خواب می بود احتمالا بسیاری از آن آیات با آنچه در واقعیت انجام شده است تفاوت میداشت اما چنین نبوده است و نمیتوان گفت که همه اینها خواب بوده است مگر اینکه بخواهید بگویید محکمات آیاتی هستند که تعبیرشان با بیداری یکسان است ! البته این ادعایی است که اثبات آن دشوار و احتمالا ناشدنی چرا که برای این ادعا مثال نقض یافت میشود .

    در این خصوص نیز لطفا توضیحات لازم را بفرمایید .

    با تشکر از شما
    در پناه حق باشید