جلسه چهارم از گفتارهای “خدا و جهان” در مدرسه مولانا

• دسته: سخنرانى‌ها

همراهان مدرسه مولانا جلال الدین

 

جلسه چهارم از سلسله گفتارهای “خدا و جهان” در کانال یوتیوب مدرسه مولانا جلال الدین بارگذاری شده است. لطفا کانال یوتیوب مدرسه مولانا را سابسکرایب کنید تا فایل این جلسه و باقی جلسات را بیابید. شیوه سابسکرایب کردن در یوتیوب آمده است. این سلسله گفتارها در ماه رمضان سال جاری (1394) در لندن برگزار شده است که هفتگی در کانال یوتیوب قرار می گیرند.

هم چنین فایل صوتی گفتار چهارم از “خدا و جهان” در ساوند کلاود مدرسه مولانا نیز بارگذاری شده است. با فالو کردن مدرسه مولانا در ساوند کلاود می توانید از فایل صوتی مربوطه بهره مند شوید. این فایل های صوتی قابلیت دانلود شدن هم دارند. در زیر هر فایل کلید دانلود قرار گرفته است که امکان دانلود فایل با حجم کم را فراهم می کند. مضاف بر آن لینک مستفل دانلود در قسمت کامنت ها موجود است.

در کانال یوتیوب  مدرسه مولانا و ساوند کلاود قسمتی برای هدایا و عطایا (Donation) در نظر گرفته شده است. دوستانی که مایلند به مدرسه مولانا کمک کنند می توانند در لینک زیر جزئیات مربوطه را پیدا کنند. از تمام دوستانی که تا کنون زحمت کشیدند و مبالغی برای مدرسه مولانا ارسال کرده اند بی نهایت سپاسگزاریم. بی شک تلاش خواهیم در هر چه بهتر کردن کیفیت کار بکوشیم.

Donation Link/لینک هدایا و عطایا

صفحه فیس بوک مدرسه مولانا علاوه بر فایل های صوتی و تصویری، اخبار مربوط به سخنرانی های این مدرسه را به اطلاع علاقمندان می رساند. با لایک کردن این صفحه در فیس بوک می توانید فایل های صوتی و تصویری را دانلود کنید و از اخبار این مدرسه آگاه شوید. صفحه اینستاگرام مدرسه مولانا نیز شروع به کار کرده است. با فالو کردن ما می توانید از مطالب صفحه بهره مند شوید.

 

لینک صفحه فیس بوک مدرسه مولانا

لینک صفحه اینستاگرام مدرسه مولانا

 

ایام به کام

حسین دباغ

لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را به آدرس ایمیل زیر بفرستید.

schoolofrumi@gmail.com

 

 

Share

28 دیدگاه »

    لینک مستقل دانلود: https://clyp.it/02xdp2sx

    ممنون
    بسیار لذت می برم وقتی سایت را باز می کنم و می بینم سخنرانی جدیدی بارگزاری شده است.

    مصرف الکل اثرات منفی خاص جسمی – روانی بر روی شخص مصرف کننده دارد و عوارض منفی ناشی از آن٬ابعاد اجتماعی نیز پیدا میکند (از جمله اینکه طبق آمار بطور متوسط ۲۲ درصد تصادفات منجر به مرگ٬ به مصرف الکل ارتباط دارد). معمولا ً اثر موقت شادی بخش دارد و پس از آن٬ نوعی افسردگی که بصورت لایه ای در روان شخص مصرف کننده جاری میشود که در اوایل٬ به آن حالت خماری اطلاق میشود. اگر به شکل مستمر مصرف شود٬ زندگی بدون آن بی معنا و کلافه کننده و غیر قابل تحمل میشود – در نتیجه شخص به آن وابستگی روانی پیدا میکند. بدون استثنا در هر بار مصرف تعداد قابل توجهی از سلولهای مغز میمیرند. از نظر علمی اثر منفی آن بر دیگر اعضای بدن بخصوص کبد مشخص شده. البته ظاهرا ً شواهد علمی حاکی از اثرات مفید مصرف کم آن بر قلب است.

    جایی اشاره شد که نوشیدن شراب (الکلی) ایراد «اخلاقی» ندارد. در مورد محدوده ی اخلاق و ارتباط آن با زندگی فردی اطلاعات دقیقی ندارم.

    اگر برداشتم درست بوده باشد٬ استنباط من از بخشی از سخنان شما این بود که مصرف الکل از نظر اخلاقی اشکالی ندارد – در این رابطه و با توجه به تمامی موارد ذکر شده بالا سؤالی که از آقای سروش دارم اینست که:

    آیا فردی که الکل مصرف کرده و از آن در ابعاد گوناگون تأثیر منفی گرفته٬ از نظر «اخلاقی» در قبال «خود» (با ضرر یا صدمه ای که به جسم و روان خود وارد میکند) به عنوان یکی از افراد «جامعه» و نیز با پیآمدهای پیش بینی نشده ی مصرف الکل در قبال «اجتماع»٬ مسئولیت «اخلاقی» ندارد؟ و آیا عمل وی در چارچوب رعایت اصول «اخلاق» بوده است؟ به عبارت دیگر آیا در این مورد٬ نوشیدن شراب (الکلی) ایراد «اخلاق»ی ندارد؟

    با تشکر از توجه شما

    عزیز دلم ، همچنان نورافشانی کن ، و ظلمات را با انفاس خوشت به روشنایی مبدل نما .

    با سلام خدمت دکتر سروش حفظه الله

    ابتدا باید بگویم برای دین شناسی منقح باید از خداشناسی آغاز کرد و تا خدا شناسی ما منقح نشود دین شناسی ما هم منقح نخواهد شد . و گام دوم برای تنقیح دین شناسی انسان شناسی است. . دوم جناب حجت الاسلام صمدی آملی می فرمود که این خدا نیست که ما می پرستیم این جدا است زیرا همواره ما آن را جدا می بینیم اما خدا خدا است نه جدا . بله خدا جدا از جهان نیست بلکه جهان صورت خدا است . خدا از صندلی از کامپیوتر و … از صدام و … جدا نیست بلکه صورت خدا است اما صندلی خداست اما خدا صندلی نیست .. سوم ان جا که مولوی می گوید ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ما می شنود . ظاهرا این ما هما صورت علمیه است که صورت علمیه ما در ذهن خداوند می خواست که بیاییم . انجا هم که ما امر کردیم یعنی به صورت علمیه امر کردیم . چهارم اوامر فقهی به گمان من مشروط هستند یعنی اگر می خواهید به مقام پیامبر نزدیک شوید شراب نخورید ولی اگر می خواهید به کمالات حض

    اگر می خواهید به کمالات حضرت مسیح نزدیک شوید نیاز ندارد از آن اجتناب کنید

    چندمین بار است که تقاضا می کنم . چون تقاضا بر تقاضا بار شد . اگر ممکن است در باب سبک زندگی دینی و جهان مطلوب در نزد خداوند مطلبی بفرمایید . ساختار مطلوب زندگی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مطلوب در نزد خداوند چیست . با تشکر

    بی نهایت ممنونیم از زحمات شما استاد ارجمند

    خدا را شکر میکنم در عصری زندگی میکنم که اندیشمند بزرگ و فاضل و عارف به اعصار گذشته و حال جناب دکتر سروش هم در همان عصر زندگی میکنند و میتوانم به وسع کوچک خود خوشه چین معرفت ایشان باشم. ای کاش میشد از نزدیک از محضر ایشان مستفیذ شویم. بنده هنوز با خاطرات دیدار با ایشان در سالهای گذشته سرخوش و مبتهجم. هنوزشیرینی شکلاتی که از دست مبارک ایشان در نمایشگاه کتاب گرفتم را از یاد نبرده ام و هنوز حضور در جلسات سخنرانی ایشان اگرچه برای بنده خیلی نبود را در خاطر نگاه داشته ام و با آن دلخوشم…..
    ای مرد بزرگ ! در لحظات عارفانه تو و در خلوتت با خداوند بزرگ نمیدانم که چه ها میگذرد ، فقط التماس دعا داریم.
    همچنین خدا را شکر میکنم به خاطر اینکه میوه ای هم وزن و گوهری همسان و فرزندی دانشمند از ایشان راه ایشان را که همانا اندیشیدن و حقیقت طلبی است ادامه میدهند و ما همچنان امید به بهره بردن از این درخت تنومند معرفت را داریم.عمرشان مستدام باد

    شی در آیه اذا اراد شیا فنقول له کن فیکون این شی ظاهرا همان صورت علمیه است . زیرا صورت علمیه است که از خداوند تقاضا می کند به این دنیا بیاید . ظاهرا ملاصدرا نیز همین باور را داد

    جناب دکتر سروش در مقاله ای فرمودند به گمان من مقاله سکولاریسم که در کیان چاپ شد . اگر ما عذاب را نتیجه فعل بدانیم که از آن لاینفک نمی شود این تفسیر سکولار از عذاب است زیرا دست خدا بسته می شود و دیگر بخشودن خدا بی معنا می شود . من اینگونه به خاطر دارم متاسفانه ان مقاله در دسترس من نیست. اما شما در این سخنرانی ظاهرا عذاب را نتیجه عمل دانستید . در آن مقاله به نظر می رسید مخالف این تفسیر سکولار هستید . در صورت امکان در سخنرانی های بعد توضییح دهید با تشکر

    دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

    سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم

    حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما

    بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

    آقای دکتر سروش آرزوی بهروزی برای شما دارم

    با سلام خدمت دکتر سروش

    جناب استاد، عارفان بر این نکته پافشاری می کنند من عرف نفسه فقد عرف ربه و اینکه هر که می خواهد خدا را بشناسد خود را بشناسد زیرا خداوند انسان را به طور خود و به صورت خود افریده است . در صورت امکان ارتباط ان را با لیس کمثله شی و این سخنرانی را توضیح بفرمایید

    با سپاس فراوان از دکتر سروش که همواره از سر وجدان مذهبی چراغ اندیشه دینی را فروزان و کوره این مباحث را داغ نگاه داشته است. برخی نکات را بر سبیل نقد و بررسی درباب خداشناسی عرضه شده در سخنرانی های اخیر ایشان می آورم:
    1.در جهان جدید و از سوی فرزندان این زمانه(به تعبیر دکتر سروش) هم بسیاری از متکلمان و فیلسوفان درجه یک از خدای شخص وار سنتی دفاع کرده اند و مغایرتی هم با بحث شرور نیافته اند بلکه راههای خوبی در حل مساله آورده اند: پلانتینجاو سویین برن، گویتز(stewart Goetz)، وونسان برومر و….،برای نمونه برومر درکتاب خود که به فارسی هم ترجمه شده به نام”هنگام نیایش چه می کنیم؟” دعا کردن را معنی دار دانسته و با مفهوم خدا سازگار یافته است.
    3.این خدای غیر شخصی که دکتر سروش طرح کرده اند، معایبی دارد و محاسنی.عیب آن این است که مانند واجب الوجود فیلسوفان یا لوگوس یونانیان باستان کاملا غیر شخصی و بی حس و حال و بی رنگ و بوست! انسان نمی تواند با او وارد دیالوگ و ارتباط شود. با آدمی بیگانه و انسان با او غریب است.
    حسن این تلقی از خدا هم به نظر من این است که از دسترس سوء استفاده و سوء تعبیر هر کس که بخواهد به آسانی چوب امر و نهی الهی به دست گیرد، فرسنگها دور است.
    4.اما بنا بر قاعده “الجمع مهما امکن اولی” آیا نمیتوان هم صورت انسانی خدا را حفظ کرد و انسان را کماکان بر صورت خداوند دانست، اما از آن توالی فاسده هم به دور بود؟ یعنی همانطور که در سخنرانی هم اشاره شد خداوند را گنج مخفی ای دانست که ز پری رحمت چاک کرد، اما نه رحمت به معنی دلسوزی انسانی بلکه به معنی سرریزی وجود و خیر از آن منبع بیکران، و اینگونه رحمت خداوند را اساسی دانست.و کلام الهی را هم آیات و اشارات و سمبول هایی به شمار آورد پر از معانی نو به نو(آنچنانکه پل ریکور میگویدsurpus of meaning)
    5.چنین خدای بی رنگ و بو و بی حس و حالی البته بی خاصیت هم می شود. بود و نبود او در رفتار انسان تغییری برنمی انگیزد. یک خدای منفعل و همه جا حاضر اما صرفا ناظراست. چنین خدایی به معنای فلسفی کلمه شخصیت،هویت،ادراک،subjectivity,و به قول فیلسوفان ذهن دیدگاه اول -شخص ندارد و دقیقا مانند قوانین فیزیک و شیمی، خنثا و بی تفاوت است. باید گفت که چنین خدایی فرا انسانی نشده است بلکه مادون انسانی شده است.
    اگر همه این تلاش ها برای حل مساله شرور است باید گفت که این مساله راه حل های کم هزینه تری هم شاید داشته باشد. همان متفکرانی که در ابتدا نامشان را آوردم برخی قهرمانان تامل در این عرصه اند.
    6.اتفاقا معتزله هم به دلیل دور دانستن خداوند از شرور بود که با توحید افعالی مخالف بودند و فقط توحید ذاتی و صفاتی را میپذیرفتند.
    باز هم تشکر می کنم از استاد سروش که همواره آوای نرم و کلام سنجیده ایشان بهترین آواها برایم بوده است.
    “گوید این آواز ز آواها جداست زنده کردن کار آواز خداست”

    آقای دکتر سروش با سلام ،جائی چیزکی در مورد خدای “ساعت ساز” خوانده بودم؛دقیقا سخنرانی را گوش دادم ؛دو مورد کاملا وبه دقت رعایت شده است:الف)رهانیدن خدا و مذهب از دست، دستگاه مذهبیون وروحانیت… چرا که دیگر” شفاعتی در کار نیست” ب)پوشاندن کامل عیوب خداوندی ونقص دستگاه خلقت(خدا لاجرم در بطن حادثه هولوکاست حی وحاضر است ویا مجبور به حضور شده است!!!واصلا هیزم بیار معرکه است وپاسخگوی درنده خوئیهای بشری است!!!چرا که همه چیز(چه خوب وچه بد) عین آفرینش او ویا اصلا خود اوست…البته هرگز به اصل سئوال پاسخ نمیدهد؟!!چرا ،این چنین!!!( یا بکش در سینه‌ی ما آرزوی انقلاب/یا دگرگون کن نهاد این زمان و این زمین) اینکه مالک وصاحب حق داشته باشد در مخلوقات خود، چنین دخل وتصرفی روا بدارد(باز نگرشی بشری به مسئله مالکیت!!!)اقلا چیز عجیب وغریب وحیرت آوری خواهد بود(رفتار یک حاکم قسی القلب!!!) وبایدش پرسید :به کدامین گناه؟!!…آقای دکتر اینکه خداوند،نیز مجبور شده است ،پس از ساخت دستگاه آفرینش واز همان ساعت وتاریخ ،خلقت وموجودات واعمال ورفتار آنها را به حال خود رها کرده وخودکاری به نزاع ها نداشته باشد (چرا که مشغول استراحت است!!!چیزی ساخته وهمه را به قوانین حاکم بر آن رها کرده است)جالب است ومطمئنا انتظارات از صاحب قدرت خداوندی را وفانمی کند…در این تئوری برخی محدودیتها برای خداوند نیز پذیرفته شده است؛خدائی که قادر به تغییر شعاعهای دایره نیست؟!!.ولی همچنان اصل ماجرا به قوت خود باقی است وجریان ،جریان گربه “چشیری” است و،ترس از اینکه در پایان نزاعها چیزی باقی نماند ؛همچنان وبه قوت پابرجاست%

    https://telegram.me/joinchat/0217a533005487a3bcd4a556d13b1a93

    لینک گروه من در برنامه تلگرام. دوستان می توانند سخنرانی های استاد را بدون وی پی ان دانلود کنند و فیض ببرند

    جناب آقای دکتر با تمام علم و دانش همیشه در مقابل شرور کم آورده اند کم نبوده که از ایشان در این مورد سئوال شده و ایشان به نحوی سر و ته قضیه سر آورده اند. موضوع بر می گرده به چهار چوب ساختار عقیدتی ایشان. هر متفکر و دانشمند و فیلسوف دیگری هم در بند آن عقاید قادر به حل مسئله شر نخواهد بود. یعنی چه خود خدا در فجیع ترین و شنیع ترین صحنه های قتل و غارت و شکنجه حی و حاضر است و خودش هم جان میگرد به معنی دیگر خود خدا شریک ویا یکی دیگر از آن سربازان یا یکی از فرماندهان ارتش چنگزخان هیتلر و یا اسرائیل است ویا اصلا خود چنگزخان است.
    فکر نمیکنید همان حمام خیلی گرم در همین دنیا اتفاق می افته. تا زمانی که ماها فکر کنیم همه افراد بشر بی گناه در این دنیا زاده میشوند داستان شر بی جواب خواهد ماند و در نهایت هم خدا را باعث و بانی این همه مصائب وبدبختی ها خواهیم دانست نه خودمان را.
    شری که این همه مردم حرف اش می زنند همان نتیجه اعمال زشت گذشته خود خود ماهاست که الان به این صورت به اسم شر به ما نازل میشه خداوند مقصر نیست. اگر اینرا قبول نکنیم جوابی برای درد و رنج کودکی که در آفریقا از یک مادر ایدز دار با ایدز بدنیا می آید و از گرسنگی تمام استخوان هایش زیر لایه یک پوست قابل مشاهده است و بعد از تحمل وحشتناکترین و هولناک ترین شکنجه ها تلف میشود جوابی نخواهیم داشت.

    با عرض سلام وادب به ساحت آن پیر و مرشد عزیزتر از جانم ، حقیقتاٌ و از صمیم دل می گویم یکی از کسانیکه از خودم او را بیشتر دوست دارم و پیر ومرشد من در سیر و سلوک معرفت الهی می باشد ، دکتر عبدالکریم سروش است ، حدود دو دهه است که با آثار ایشان آشنایی دارم و همچنین قریب به 80 الی 90 درصد سخنرانیهای صوتی ایشان را شنیده ام و بارها به طور مکرر گوش هوش کرده ام، این از حیث مقدمه و ابراز ارادت می باشد ، از جناب استاد عزیزم سوالی دارم و آن این است که این همه از عشق و محبت مولانا به خداوند که در کشف عارفانه هایشان در سخنان شما استاد عزیزم ، آمده است ، یک مقداری با این دو سه سخنرانی اخیرو فعلی درچالش است ، چرا که در این سخنرانی چهره ای از خداوند ترسیم شد که حقیقتاً چهره نزدیک و دوستانه و عاشقانه از خداوند نیست ، اگر امکان دارد در سخنرانی بعدی قدری چهره لطیف تر معرفی فرمایید و حسن و زیبایی که مولانا از خداوند سراغ دارد را بیان بفرمایید به طوریکه نشان دهید با این تصویرغیرانسان گونه ای که شرح فرمودید ،در تضاد نیست .
    لازم به ذکر است که کشف عارفانه مولانا ناظر به سخنرانی های شما استاد عزیزم در مجموعه سخنرانیهای پیام عارفان و تفسیر و شرح دفتر ششم مثنوی ، پیام زیبایی شناسی عارفان ، اخلاق عارفان ، خدا در جهان معاصر و نیز یک سخنرانی تحت عنوان “خدا و ارتباط با بندگان”
    به امید روزی که در هر روز در هر شهری از ایران اسلامی منتظر آمدن حضور شما از نزدیک باشیم .
    ” و سلام علی من التبع الهدی”

    ضمن سلام گرم و صمیمانه به محضرحضرت آقای دکتر سروش و شما عزیزان؛
    می خواهم از سر باور قلبی به محضرتان عرض کنم که بهره بردن از بیانات استاد مثل بهره بردن از گدازه های آتشفشان است، آنهم آتشفشان معرفت! هرکس زودتر و دقیقتر گدازه برگیرد ومنجمد کند کاخ اندیشه خود را رفیع تر و زیباتر خواهد کرد.

    بنده در جایی شنیدم که کتاب خدا نیز از شفاعت کنندگان است…همین باعث شد بنده تعبیری از شفاعت در ذهنم جای بگیرد… حرفم را در مثال ساده ای بیان میکنم…ببینید از بنده بعد از مرگ میپرسند که این کار را چرا انجام دادی (مثلا بیشتر عمر خود را در درخت کاری گذراندم)بنده بگویم چون پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «هر مسلماني كه درختي بكارد يا زراعتي كشت كند كه از آن پرندگان و انسان‌ها و يا حيواني بخورند، چنين كاري براي او صدقه محسوب مي‌شود».خوب حال درباره کار دیگری از من سوال شود که چرا قسمت دیگری از عمر خود را در زیارت جمکران گذراندی بنده هم بگویم فلان آیت الله فرمودن که اگر اینکار را بکنم ثوابی بزرگ دارد خوب معلوم است که شفاعت فلان آیت الله در اینجا به درد من نمیخورد چون بیشتر انسانها از بندهای روح (تعصب-عرف-سنت-محیط اجتماعی-خانواده -قبیله) خود را نرهانیده اند.ممکن است در این حرف یکی از این بندها قالب باشد .برای بنده شفاعت به این صورت معنی میدهد که تبعیت از رفتار و گفتار و عمل اشخاصی که خداوند آنها را الگو قرار داده خود نوعی شفاعت است برای من…لطفا اگر اشتباه فکر میکنم راهنماییم کنید…ممنونم

    با سلام و خسته نباشید!
    آقای سروش می فرمایند که خداوند یک کار می کند و آن هم “خلق کردن” است.
    آيا خلاقيت نيز از صفاتِ خدای متشخص نيست که آنهم رنگ انسانی دارد؟

    مدیر محترم سایت
    درس گفتارهای دین شناسی مولانا و خدا و جهان و سخنرانی داعشیان و دانشیان برای بنده که داخل ایران هستم به هیچ وجه قابل دانلود نیست . لطف کید فایلmp3 این بحثها را روی سایت قرار دهید . با تشکر از شما

    با سلام وعرض ادب حضور محترم استاد معظم دکتر عبدالکریم سروش
    اینکه شما داستان خلقت را اسطوره ای دانستید ایا شما وجود پیامبری بنام حضرت ادم را قبول ندارید وانرا تمثیلی میدانید؟ایا وجود شیطان را هم قبول ندارید وانهم تمثیلی است؟ شما قرمودید که خداوند یک کار انجام میدهد وانهم خلقت است ایا ان یک کار را عمدی وارادی انجام میدهد؟ یا انکه مجبور به انجام انست ؟ایا سرنوشت کلی وراه کلی انسانها جبری است؟چرا حضرت علی میگوید چه بسیار کارهایی که میخواستم ولی انجام نشد وچه بسیار کارهایی که نمیخواستم ولی اتفاق افتاد؟ایا زندگی انسانها مانند یک هدف نهایی که در جایی قرار گرفته که ما از هر راهی برویم در نهایت به همان جایگاه تعیین شده قبلی میرسیم؟تصمیم در جزییات با ماست ولی بطور کلی در مسیری قرار داریم که به جایگاه از پیش تعیین شده میرسیم؟ هدف خداوند از این یک کار که خلقت است چه میباشد ما که نبودیم تقاضا مان هم نبود وقتی وجود نداشتیم نیازی هم به کمال نداشتیم کمال برای وجود ناقص معنی میدهد برای عدم کمال معنی ندارد چون نیاز ندارد برای چه خداوند مارا خلق کرد وبه رنج ومشقت انداخت تا در دنیا کلی مصیبت ببینیم ومرارت کشیم وبعد در دنیایی دیگر هم باید متحمل عذاب و اتش شویم؟چرا باید عاشق چنین خدایی باشیم که در دنیا واخرت مارا به دردسر ورنج انداخته است؟ شما در جواب سوالی فرمودید که خدا اگر جان مارا بگیرد ادم نکشته جانی را که خود داده گرفته است متلق به خودش بوده است ویا اگر همه ی اموال شمارا بگیرد دزدی نکرده مال خودش بوده گرفته است شما انگار به جای انسان دارید از یک دمپایی یا صندلی حرف میزنید انسان شی نیست جان او متلق به اوست در این امدن و رفتن این انسان دارد عذاب میشود حق دارد بداند برای چه چنین بلایی سرش میاید ویا اموال او از دستش میرود چون فلاکتی که بعد از ان گریبانگیرش میشود را باید تحمل کند پس با انسان که جان دارد و احساس دارد و فهم دارد نمیشود مثل سنگ و چوب برخورد کرد که خدا مال خودش را گرفته از اول بیجا کرده داده که حالا بگیرد مگر ما به او گفتیم که ما را خلق کند که این همه دچار رنج و عذاب شویم نمیدانم ونمیتوانم عاشق چنین خدایی باشم وگمان میکنم که دلیل اصلی گرایش انسان مدرن به نیهیلیسم همین بیمعنایی خلقت باشد که انسان مدرن را به یک عصیانگر تبدیل کرده است

    با تشکر و سپاس فراوان از استاد گران قدر و فرزانه

    سلام
    دوست عزیز آقای حجت جانان
    صدق بیان شما مرا نیز به دقت بیشتر در بیان و فهم برداشت خودم از قرآن واداشت.عموما چنین گفته میشود که “برای امتحان باید مشقت ها را تحمل کنیم” یا چیزی در همین حدود.

    ولی باید گفت “ما برای امتحان اطاعت از دستور خداوند و نه دستورکسی دیگر آفریده شده ایم.” اطاعت از دستور یعنی بندگی کردن (یعبدون).

    اگر از دستور خداوند اطاعت میکردیم در بهشت باقی مانده بودیم. اشتباه ما در عدم اطاعت میتوانسته موجه باشد چون ما با پتانسیل زیاد برای فهمیدن و کنجکاوی و فراموشی طبیعی خلق شده ایم.

    لذا خداوند توبه انسان را پذیرفت قرار این شده که اگر از دستورات الهی اطاعت کنیم حتی در این دنیا نیز با مشقت روبرو نمی شویم.مشکلات وقتی پیش خواهد آمد که ما دستورات الهی را اطاعت نکنیم.

    این امتحان “اطاعت از دستور” برای ملائکه نیز رخ داده است.اصلا ابتدا برای امتحان ملائکه ذکر شده است. (طبق ترتیب آیات). ما وسیله شدیم برای امتحان ملائکه. ابلیس اشتباه کرد. اشتباه او این بود که به ظاهر ما نگاه کرد و ما را شایسته تکریم ندید فراموش کرد که این دستور خداست و اوباید فقط اطاعت کند و چون و چرا نکند.بعدا فهمید اشتباه کرده است…

    والسلام

    با سلام

    دوست عزیز آقای اسکندر مرادی
    فرمودید ” اگر از دستور خداوند اطاعت میکردیم در بهشت باقی مانده بودیم. اشتباه ما در عدم اطاعت میتوانسته موجه باشد ”

    پس با این حساب بیگناه به دنیا نمی آئیم و به تاوان گناهی که حضرت آدم انجام داده ، ما هم بجای اینکه در بهشت متولد شویم و خودمان گناهمان را مرتکب شویم ، در زمین متولد میشویم
    فرمودید ” برای امتحان باید مشقت ها را تحمل کنیم ”
    امتحان برای مواردی است که از نتیجه آگاه نیستیم ، برای خدا که آگاهی تام دارد چه نیاز به امتحان؟

    در تائید دوستمان حجت جانان ، اگر در زندگی مادی مثلا من گوسفندی خریداری کنم مالک اویم و میتوانم او را بکشم و از گوشتش تغذیه کنم قانونی هم مرا منع نمیکند ، ولی آیا انسانیت به من این اجازه را میدهد که تصمیم بگیرم چون اول ران اورا میخواهم بخورم ، زنده زنده رانش را جدا کنم و بعد به فراخور حال از او جدا و تغذیه کنم ؟ به حلال و حرامش کار ندارم ، صرفا برای مثال گفتم.
    همانطور که دوستمان اشاره کردند ، دکتر سروش فرمودند : ” خدا اگر جان مارا بگیرد ادم نکشته جانی را که خود داده گرفته است متعلق به خودش بوده است ”
    برای منهم جای سوال است که وقتی مای انسان دارای نقصان به انسانیت پایبند باشیم و به خودمان حق ندهیم که در ملکمان هر نوع تصرفی بکنیم ( زجر کش کردن گوسفند) ، چطور خداوند در مثلا هلوکاست حاضر بوده و خودش انسانها را میکشته یا میسوزانده؟

    ضمنا ادعای دوستمان در باره اینکه مگر ما به خواست خود خلق شده ایم که به مرارت های پس از خلق بیفتیم هم هنوز جای تامل دارد

    دوست گرامی اقای اسکندر مرادی اگر ما نخواهیم امتحان بدهیم چه کسی را باید ببینیم امتحان هم مگر مجبوری میشود؟ در قران هم امده که انسان در کبد یعنی سختی افریده شده است اینهمه درد و رنج و بیماری و بیکاری و فقروظلم و….. برای چیست؟برای امتحان است؟ که چه بشود که به کمال برسیم ؟ ما که به کمال نیازی نداشتیم وجود نداشتیم تا ناقص باشیم وبه کمال نیاز داشته باشیم بعضی از اقایان روحانیون میگویند که طبق قران همه ی ما در عالم ذر در پاسخ به اینکه قبول دارید که من خدای شما هستم گفته ایم قالو بلی . ما قبول داریم که شما خدای ماهستی ودر عالم ذر تعهد داده ایم اول اینکه از ما پرسیدی من چروردگار شما هستم ماهم گفتیم بلی این چه ربطی به خلق ما دارد مگر ما گفتیم که خلق مان کنی در ثانی کدام تعهد . تعهدی که خودمان به یاد نمیاوریم که الزام اور نیست هیچ انسانی بیاد ندارد که در عالم ذر تعهد داده باشد در نتیجه الزام اور نیست مابقی داستان هم که حضرت ادم گناه کرده وشیطان اورا فریب داده اینها گویا به نظر دکتر سروش اسطوره ای بوده وتمثیلی است وظاهرا دکتر سروش انرا واقعی نمیداند برای همین هم من سوال کردم که ببینم برداشتم از سخنان دکتر سروش درست است ؟ واما بفرض ما همان داستان را همانطور هم باور کنیم اخر گناه حضرت ادم چه ارتباطی به مادارد که در دنیا و اخرت گرفتار شدیم و بدهکار .

    سلام

    همسایه عزیز من کی عرض کردم : “فرمودید ” برای امتحان باید مشقت ها را تحمل کنیم ””

    بنده عرض کرده بودم : “عموما چنین گفته میشود که “برای امتحان باید مشقت ها را تحمل کنیم” یا چیزی در همین حدود.

    ولی باید گفت “ما برای امتحان اطاعت از دستور خداوند و نه دستورکسی دیگر آفریده شده ایم.” اطاعت از دستور یعنی بندگی کردن (یعبدون).”

    و از این عرض بنده چنان برداشتی نمی شود کرد.

    والسلام

    سئوال های بجا وخوبی میشه که چرا این همه بدبختی و نکبت در سرتاسر دنیا که بر سر مردم آبشار وار بی امان و بی وقفه می ریزد برای چیست. اگر قراره ما انسان ها در عالم و دنیای دیگری تاوان گناه هامان را پس بدیم چرا بنظر می رسه که همین الان در همین دنیا در حال پس دادن مقداری از آن کارهای بدی که هنوز نکرده ایم هستیم

    سلام

    در جواب این گفته و نگرانی همسایه عزیز : “پس با این حساب بیگناه به دنیا نمی آئیم و به تاوان گناهی که حضرت آدم انجام داده ، ما هم بجای اینکه در بهشت متولد شویم و خودمان گناهمان را مرتکب شویم ، در زمین متولد میشویم”

    باید عرض کنم که طبق فرمایشات مندرج در قرآن اگر ما در این دنیا تا حد وسع و تلاش خودمان – علیرغم ارثیه های بد و خوب پدران و مادران نهفته در کنج وجودمان – اطاعت از فرامین الهی بنماییم به بهشت اولیه برمیگردیم و جای نگرانی ندارد…

    ارثیه های بد یا خوب و نیروهای عمومی انسانی در وجود ما موتور اولیه حرکتند. پس از تلاش و مجاهدتهای خودمان و نیروی ایمان میتوانیم بدی ها را از وجود خود زوده و به فرقان برسیم و مستحق بهشت و مامن اولیه خویش باشیم…

    والسلام