خشونت و دیانت

• دسته: سخنرانى‌ها

سخنرانی عبدالکریم سروش تحت عنوان خشونت و دیانت – December 2014

download

 

Share

24 دیدگاه »

    سلام
    بهتر است این سخنرانی ها به شکل مکتوب در اختیار همگان قرار گیرد!حیف است این بیانات پربار دکتر سروش تنها در قالب صوت در دسترس باشد.چون گوش دادن به این سخنرانی ها نیازمند شرایطی خاص است اما وقتی که به صورت نوشته باشد،هر شرایطی را می پذیرد و بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد و خواندن آن آسان تر خواهد بود.
    باتشکر

    اندر جواب شهروند سبز:گوش دادن به سخنرانی خصوصا فایل تصویری صد برابر موثر تر و دلچسبتر است

    با سلام خدمت اقای دکتر سروش
    آقای سروش کاش قدر گوهری چون شما دانسته میشد و باز میگشتید به وطن ………..
    کاش میدانستن که چقدربه حضور شما سخت محتاجیم
    سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد
    ما به محتاج بودیم او به ما مشتاق بود……………….

    لعنت بر شما باد به آن درب لعنتی کمی روغن بزنید تا این همه جیر جیر نکنه شماها لیاقت این مرد را ندارید. آن بچه ها هم خفه کنید موبایل تان هم خاموش کنید.

    سلام
    متاسفانه صدا با کیفیت بد ضبط میشه و این مایه تاسف هست که اهمیتی داده نمیشود مگر زمان دکترشریعتی چه امکاناتی در ایران بوده که الان!!! در امریکا نیست من فکر می کنم عدم تعهد و ایمان به کار!!!
    پیروز باشید

    سلام . اصولاً خشونت ها ابتدا در فکر فقیهان ظاهر گرا ظاهر می شوند و ابتدا وجود خودشان را می سوزاند و سپس به این هم راضی نمی شوند و دامن دیگران را هم میگیرد .

    گرچه خشونت به طور کلی هیچ گاه قابل نفی کلی نیست اما متأسفانه فضای کشور ایران بسیار امنیتی شده است

    این که استاد مقام دوزخ را به یک حمام پاکیزه کننده فروکاسته اند با آیات عذاب و توصیفات جانکاه جهنم در قرآن، منافات دارد. درست است که قرآن خشیت نامه است و اعراب جاهلی و اهل خشونت و قساوت را خطاب قرار داده است، اما آیا برداشتن کفه انذار و تکیه بر کفه تبشیر (همان گونه که در سخنان پاپ آمده و استاد اشاره کرده اند) موجب تجری بر نافرمانی و جور نمی شود؟

    درود بر زال نریمان. آقا من بارها گفته ام که این مرد برای بیشتر این مخاطبان خارج نشینی که ما داریم میبینیم، از دانشجویان فلان دانشگاه امریکایی گرفته تا شرکت کنندگان عادی حاضر در یک سخنرانی عمومی، خیلی زیاد است. شما به بیشتر سوالاتی که بعد از پایان سخنرانی ها می کنند دقت کنید؛ بی هیچ غرضی بگویم: اصلا توی باغ نیستند، انگار درست تا لحظه ای که میخواستند سوال کنند خواب بوده اند بعد ناگهان از خواب پریده اند و برخود فریضه دانسته اند سوالی هم بکنند. عموما معلوم است که پیشتر در باب موضوع سخنرانی هیچ مطالعه ای نداشته اند و بعد از سخنرانی هم سوالهای نامربوط میکنند یا در بهترین حالت سوالی میکنند که دکتر سروش در آثارش بارها به آن پاسخ داده است.
    این یعنی چه؟ یعنی اینکه این دوستان اصلا نمیدانند مخاطب چه کسی هستند و شأن و منزلت معرفتی او را درک نکرده اند. گویا اصلا نمیدانند برای اینکه مخاطب یک اندیشمند صاحب فکر قرار بگیرند و حداکثر استفاده را از حضور او ببرند باید آثار او را مطالعه کرده یا از سمع و بصر گذرانده باشند؛ این دیگر حداقل لازم است.
    خب… حالا شما دیگر چه انتظاری دارید؟ بروند در را روغن کاری بکنند، بچه ها را ساکت کنند، موبایل هایشان را خاموش کنند؟ هیهات… اینها به فکر خودشان هم نیستند تا از وقتی که میگذارند و موهبتی که نصیبشان شده درست استفاده کنند و بهره های معرفتی ببرند، حالا بیایند موبایلهایشان را خاموش کنند؟
    دریغا… دریغ…! هرگاه با این امور در سخنرانیهای دکتر سروش مواجه میشوم این بیت را با خودم درباره ایشان زمزمه میکنم:
    باید بچشد عذاب تنهایی را مردی که ز عصر خود فراتر باشد
    حالا بدبختی ما اینجاست که ما هم داریم به اقتفای دکتر سروش عذاب میکشیم…
    برادران! خواهران! دوستان برون مرزی! اگر به دکتر سروش رحم نمیکنید لااقل به بیچارگان درون مرزی رحم کنید. ممنون…

    و اندر جواب شهروند و هموطن سبز :
    صوت و کلام هر کدام لطف خاص خودش را دارد .هر کس که هرچه را مي جويد بهتر است خودش در آن پيشنهاد آستين بالا بزند و ياعلی بگويد از ديگران انتظار داشتن که شرط همراهی و همسفری نيست .

    من با اجازه از روح آن بزرگوار این بیت را چنان تغییر میدهم که :

    بر چنان “چشم عیان”، “گوش کران” مخاطب گشته.

    آقایان مهران و زال نریمان حرف دل مارا زدید، شما که تازه دست بالا را گرفته اید و به وضع مخاطبین دکتر سروش در مخافل خصوصی نقدی داشتید خدا شاهد است من با خود فکر میکنم این مستمعین حضرت آقای دکتر سروش دراین دانشگاه های استفورد، هاروارد، واترلو، تگزاس و سایر دانشگاه های که ایشان سخنرانی می کنند چه افرادی هستند؟؟؟

    دوستان و عزیزان بعد از سخنرانی سوالاتی می پرسند که حیرت ارکان آدمی را می گیرید!!! نشان میدهد دوستان و مخاطبان که در بهترین دانشگاه های دنیا درس میخوانند کمترین اطلاعی در این اثر اطلاعات از گفتمان معرفت دینی معاصر ندارند روشنفکری دینی را نخوانده اند و نه شنیده اند و همه ی سوالات هم دست آخر به این سوال غیر معرفتی با چاشنی مچ گیری و طعنه ختـــم میشود که نقش شما در بستن دانشگاه ها چه بود؟؟؟ که دیگر بنده ی حقیر حالم از این سوال بهم میخورد دوباره دکتر سروش سعه ی صدر به خرج می دهد از اول تاریخ توضیح میدهد که چه و چه …واقعا شرم هم چیز خوبی است !!!

    دوستان دانشجویان، سر جدتان بروید یک خورده بخوانید ، در ضمن ِ سخنرانی خوب به سخنان دکتر گوش بدید ، آبروی خود را با این حرفها نبرید ندانستن عیب نیست اما پرسیدن سوالاتی که هزار بار جوابشان در طول عمر علمی دکتر سروش از دهان مبارک ایشان خارج شده مایه شرمساری است و شرمندگی بیشتر این که که آدمی پیشینه ی تحقیق مجهول ذهن خود را نشناسد فی البداهه سخن پراکنی کند…

    با سلام به محضراستاد گرامی جناب آقای دکتر سروش عزیز
    خواستم دو مطلب را ازمحضرمبارکتان بپرسم؛
    1- منظور مولا علی(ع) از جمله “اذا کان الرفق خرقاً، کان الخرق رفقاً”. درنامه ای به امام حسن(ع) چیست؟
    2-اگربه تعبیرقرآن اکثرمردم جهنمی باشند، همه مردم از ابد تا ازل هستند یا همه مردم صدراسلام؟ به عبارتی اگر بهشت صبغه عربی دارد، جهنم هم می تواند همینطور باشد؟ و انعکاس رفتار مردم زمانه بوده و اگر زمانه عوض شود چه بساممکن است کسانی بیایند بگویند جهنم مثل حمام گرم بوده یا اصلا وجود ندارد! آیا احساس شخصی درتوصیف خداوند و بهشت و جهنم و امثال اینها تاثیر ندارد؟

    با سلام به برکت زمانه استاد سروش،از استاد محترم بپرسید ادامه مباحث رویای رسولا نه چه شد آیا نمیخواهند کام تشنه ما را سیراب کنند
    عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

    با سلام و خسته نباشید
    بر نکته نیکی به فراست زدی انگشت
    رست آنکه خداوند خشن از دل و جان شست

    دکتر حسن حنفی متفکر مسلمان مصری قائل به این است که تصویر و تصوّر از خداوند نزد پیروزمندان و ستمدیدگان متفاوت است.
    وی بر این نظر است که باید تصویر و تصور از خداوند در اذهان مسلمانان تغییر کند تا یکی از پیش زمینه های تحقق دموکراسی در جوامع آنها فراهم شود. برای نمونه او معتقد است که تمام نامهایی که به خداوند نسبت داده می شود و دیکتاتوری را القاء می کنند باید از فرهنگ واژگان دینی به فراموشی سپرده شوند و مشمول قاعده نسیان گردند. نام هایی نظیر: جبّار، متکبر ، منتقم، مهیمن و…

    برای ریشه کن کردن خشونت باید همه ی ابعاد آن را در زندگی از بین برد. این کار بویسله ی هرکس و در هر زمان امکان پذیر است.
    از بزرگ ترین کارزارهای زندگی روزمره گفتگو است. تخریب مخاطب با هدف مثبت یا منفی نوعی خشونت است که حتی در خیرخواهانه ترین موارد لزوما به پیشرفت منجر نمی شودد.
    انسان ها در هر قدر و منزلت جسمی اجتماعی روحی ذهنی … هستند محترم اند و برای راهنمایی و ارايه ی پیشنهاد بهتر است از تخریب شخصیت به هر نحوی جلوگیری شود.
    به بیان دیگر کامنت غیرمحترمانه خنثی نبوده و نوعی خشونت ورزی است.
    به بیان دینی تر اگر انرژیی (برتری جویی) از راه مثلا طعنه به دیگران و یا غیبت کسب می کنید به دلیل اینکه این انرژی به نا حق و با تخریب از گروه دیگری کاسته شده حلال و مشروع نیست.

    با سلام

    سخنرانی ” خشونت و دیانت” را امروز شنیدم. برای من برخی از سخنان دکتر غریب می نمود. استفاده از واژه شکنجه برای عذاب در آیات قرآن و فروکاستن جهنم و آیات عذاب به یک حمام آب گرم که کار شست وشو را انجام میدهد. سخن دکتر همیشه بر دل من نشسته و من چندین سال هست که با سخنان این مرد شریف زندگی می کنم و در هر محفلی در صورت نیاز نکته ای از بیانات ایشان نقل می کنم.
    اما در باب خداشناسی که دکتر تاکید بسیار روی آن دارند به نظر من بحث بیشتری می طلبد.
    باز هم از استاد بزرگوار سپاسگزارم که برای روشن شدن افکار ایرانیان می کوشند.

    کیفیت صدا خوب است برای ما شاید مشکلات برنامه ای روی کامپیوتر کیفیت را پائین بیاورد

    درود بر شما آقای دکتر
    سخنرانی موشکافانه ای بود.
    بنده سخنرانی ها و رساله های پیشین و کنونی شما رو مرتبا پیگیری می کنم و این باعث افتخار منه البته.این اولین کامنت من هست
    بنا رو بر مدح گزاف نمیذارم ولی بواسطه ی شما سالهاست که از یک دریچه ی دیگه به دین نظاره می کنم.
    اون چیزی که برای شخص من ابهام برانگیزه حواشی نظریات شما در باب برخی موضوعات مثل “حجاب بانوان” در اسلام یا برخی احکام درباره ی نماز خواندن یا نخواندن مومن ، هست.
    تقریرهای شما از هویتی بودن این دست از مقولات ابهامات بسیاری -دست کم برای بنده-آفریده.اینکه کِی ؟ و آیا ممکن است حدود این احکام بصورت جزیی یا کلی تغییر کند یا خیر.
    شاید بواسطه ی مقید بودن یا نبودن به این مسایل، بتوان اصناف دیگری از دینداری برشمرد!!؟

    از حضورتان خواهشمندم در صورت ممکن ، این دست مسایل را نیز در ارایه های پیش رو، مورد بررسی قرار دهید

    با عرض سلام،
    بدینوسیله از همه بازدید کنندگان صمیمانه تقاضا میشود حرمت کلام را حفظ کنند (مخصوصا” جناب زال نریمان).
    جناب شهروند سبز، شما خود میدانید که مکتوب کردن این همه سخنرانی هزینه و وقت میطلبد، اگر شما هزینه مکتوب کردن را به عهده بگیرید شاید…….. شاید استاد محترم قبول فرمایند.
    با تشکر از استاد محترم، از بیانات زیبای تان واقعا لذت بردیم. از گرداننده سایت هم بابت زحمات شان تشکر.

    با درود و سپاس خدمت مديريت سايت !

    استنباط بنده اين است که به لطف خداوندگار مخاطبان مشتاق استاد خصوصاٌ حداقل در ايران به طور قابل توجه بيش از پيش هستند ولی محدوديت اينترنت در ايران از يک سو و بسته شدن هر يک از دريچه ها برای ارائه نظرات از سويي ديگر موجب مي شود از فرصت ابراز نظرات ايشان کاسته شود …
    لطفاٌ اگر ممکن است کمی صبورتر باشيد و اين دريچه ها را زود به زود نبنديد ….
    ای ساربان آهسته ران …

    سلام
    افسوس میخورم چرا از نخبگانی چون شما در داخل بی بهره هستیم.سخنرانی شما نه تنهامعرفت بخش است بلکه ادیبانه و همچنین هنرمندانه است.خدا شما را حفظ کند.

    صد سلام و صدآفرین وطول عمر برای جناب استاد بااین اندیشه های عالی -کار مردان روشنی و گرمی است

    با سلام
    یک جمع بندی از بحث خشونت می تواند به شکل زیر باشد و اگر دوستان و در صورت لزوم جناب آقای دکتر نقدی درباره ی آن داشته باشند خوشحال می شوم بشنوم.

    طبق سخنرانی خشونت در -روش- انسان ها نهادینه است و می تواند با ایدئولوژی های گوناگون اعم از دینی یا غیر دینی توجیه شود. در جامعه ی متشکل از چنین انسان هایی به طور طبیعی خشونت در ابعاد کلان هم بروز می کند.
    راه حل: برای خشونت زدایی خرد و کلان بهترین راه زدودن خشونت از تمامی جنبه های زندگی فردی خود و مطالعه ی هرچه دقیق تر ابعاد خشونت است. بدین ترتیب زدایش خشونت به معنای تام به عنوان یک روش برتر رواج می یابد و -خود به خود- از تمام ابعاد جامعه حذف می شود.
    احتمالا خشونت به شکل زخمی کردن یا کشتن در جوامع بدوی انسانی و قبل از پیدایش زبان به دلیل عدم توانایی برقراری ارتباط اجتناب ناپذیر بوده است. هرچند در جوامع امروزی نیز به دلیل عدم همکاری و توانایی برقراری تفاهم جراحت های روحی روانی و جسمی ناشی از اعمال خشونت موجودند.
    قدم اول: (رعایت اخلاق حداقلی) علم اخلاق بر اساس اصل هرچه بر خود نمی پسندی بر دیگران هم مپسند با ارائه ای ارزش های اخلاقی به ایجاد یک -جامعه ی انسانی بی خشونت- کمک می کند.
    در حضور و عدم حضور (غیبت) دیگران محترمانه و عادلانه سخن بگویید.
    همیشه فقط راست بگویید ولی هر راستی را نگویید.
    رفتار شما نسبت به دیگران محترمانه و عادلانه باشد. (عاری از ریا و خیانت)
    در هر کاری اعتدال پیشه کنید. (قناعت)
    …(ادامه دارد)
    قدم دوم: برای ایجاد یک -محیط بی خشونت- باید کوشید تا با ارائه ی برنامه هایی از خشونت های انسانی اعمال شده بر حیوانات و همچنین دست کاری نابجای محیط زیست کاست.
    بر اساس اصل اخلاق اگر موجوداتی با چندین مرتبه ی بزرگی هوشمند تر از ما در حوزه ی زندگی ما وجود داشته باشند انتظار ما از آن ها است که با برقراری ارتباط با ما به روند پیشرفت و تکامل ما کمک کنند و نه این که مثلا ما را با خوشحالی در دامداری ها نگه داشته و پرورش دهند تا در هنگام موعود مثلا جسم ما را مورد استفاده قرار دهند. حال که چنین رویه ای برای انسان از مدت ها پیش در مورد بعضی حیوانات موجود است باید با تحقیقات لازم در مورد اثر حذف حیوان از برنامه ی غذایی انسان و ارايه ی برنامه های قانونی دراز مدت برای حذف این خشونت کوشید.
    انسان ها در ساحل طبیعت می توانند تآمل کرده و تا دلشان می خواهد شن بازی کنند. ولی اگر گروهی به دلیل نداشتن بصیرت یا شناخت کافی از طبیعت طوری طبیعت را دستکاری کنند که حیات خود و دیگران را به خطر بیندازند مطمئنا جامعه ی انسانی از خشونت طبیعت صدمه خواهد خورد. به عنوان مثال می توان از تخریب محل زندگی جغدها در آفریقای جنوبی یا تولید انواع مختلف اسلحه در دنیا نام برد.

    به طور خلاصه برای زیستن در جامعه ی عاری از خشونت باید از رعایت اخلاق حداقلی آغاز کرده و در جهت برداشتن گامی در شناخت اخلاق خدایان کمک نمود.

    ژانویه ۲۰۱۵
    پست سخنرانی دکتر

    با درود و سپاس از خشونت ستيز برای فشرده کردن و خلاصه ی بحث موجود ،
    يک نقد کوتاه بر متن شما دارم .
    من فکر مي کنم اگر بپذيريم که طبق آراء استاد انتظاراتمان از ايدئولوژی و متون مقدس را کاهش دهيم اساس بر فربه کردن مقوله ی اخلاق است که مقصود نظر است .اما اگر اخلاق را حداقلی و لاغر کنيم ديگر چه مي ماند برای انسان عصر جديدی که خدا را بنده نيست ؟