خویش را تاویل کن نی ذکر را

• دسته: از اهل قلم

سروش دباغ

با رسیدن فصل گرما و تابستان، مسئلۀ حجاب و پوشش و «ساپورت پوشیدنِ» دختران و زنان در رسانه ها و فضای مجازی مجدداً سر برآورده است. چندی پیشعلی مطهری، نماینده تهران، از اتاق فرمان ِمجلس  خواست تا تصاویر زنان ساپورت پوش را بر روی نمایشگرها نشان دهند. پس از پخش این تصاویر، همهمه ای در میان نمایندگان برخاست؛ مطهری در واکنش به این سر و صداها گفت: « ظاهرا دوستان به وجد آمده اند»!

 

مطهری در سالیان اخیر مواضع سیاسی خوبی گرفته؛ انصافاً حریت و صداقت و شجاعت او مثال زدنی است. وی از معدود نمایندگانی است که همچنان مسئلۀ حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی را پیگیری می کند و بارها گفته که اگر قرار است محاکمه ای صورت گیرد، باید طرفین نزاع محاکمه شوند؛ هم رهبران جنبش سبز و هم رئیس جمهور سابق که هولوکاست  را انکار می کرد. اما، بیرون از حوزه سیاست، به نظر می رسد مواضع ایشان، مشخصا دربارۀ آزادی های اجتماعی، مبتنی بر مفروضات ناموجه و تنگ نظرانه ای است.

سخن بر سر نفسِ پوشش و رعایتِ عرف جامعه و آنچه در قانون آمده نیست؛ که قطعاً شهروندانِ قانون مدار خود را ملزم به تبعیت از قانون می دانند، هر چند علی الاصول قوانین مصوب را ابدی و ازلی نمی انگارند و در صورت لزوم از ساز و کارهایی که قانون اساسی  برای تغییر قانون مشخص کرده، در فضای عمومی و جامعۀ مدنی بهره می جویند. بلکه، مسئلۀ مهم و تأمل برانگیز این است که برخی از مردان جامعه ما (که ممکن است از دیدن چند تصویر به وجد آیند)، متأسفانه تلقی ناموجهی از جنس مخالف دارند. تو گویی، جنس مخالف را باید بسان « ابژه جنسی» دید و به خطر افتادن سلامتِ اخلاقی جامعه یک مقصر بیشتر ندارد و آن هم زنان و نحوۀ پوشش ایشان است. این نگرش با شهودهای اخلاقیِ عموم انسانها منافات دارد، چرا که متضمن نادیده گرفتنِ «کرامت انسانی» است و فرو کاستن انسان به ابژۀ جنسی و موجودی که تنها به کار تمتعات جسمانی می آید. در حالیکه، از منظر اخلاقی، هم زنان مسئول چگونگی حضور خود در عرصۀ عمومی اند، هم مردان؛ نباید زنان را تنها مقصر قلمداد کرد و خبط و خطایی را متوجه مردان ندانست. خویشتنداری و نگاه انسانی به جنس مخالف داشتن، هم متوجه زنان است، هم مردان، نه فقط زنان: «خویش را تأویل کن نی ذکر را».

 

چنانکه جای دیگری آورده ام، مسئله را باید از «عفت» و مقومات و مصادیق رفتار عفیفانه در روزگار کنونی آغاز کرد و لاغیر.[1] در قرن پنجم هجری، غزالی در احیاءعلوم الدین آورده، بهتر است زن در پستوی خانه بماند و نخ ریسی کند. وی در کیمیای سعادت می گوید:

 

ﻭ ﺣﻖ ﻣﺮﺩ ﺑﺮ ﺯﻥ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ، ﻭ ﺑﻲ ﺩﺳﺘﻮﺭﻱ ﻭﻱ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﺸﻮﺩ، ﻭ ﻓﺮﺍ ﺩﺭ ﻭ ﺑﺎﻡ ﻧﺸﻮﺩ، ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺎﻳﮕﺎﻥ ﻣﺨﺎﻟﻄﺖ ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﮑﻨﺪ، ﻭ ﺑﻲ ﺿﺮﻭﺭﺗﻲ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ، ﻭ ﺍﺯ ﺷﻮﻫﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺟﺰ ﻧﻴﮑﻮﻳﻲ ﻧﮕﻮﻳﺪ… ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﻭﺳت ﺷﻮﻫﺮ ﻭﻱ ﺩﺭ ﺑﮑﻮبد، ﭼﻨﺎﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻭﻱ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺁﺷﻨﺎﻳﺎﻥ ﺷﻮﻫﺮ، ﺧﻮﻳﺸﺘﻦ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻭﻱ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﻧﺪﺍﻧﻨﺪ[2].

 

به نزد غزالی، رفتار عفیفانۀ زنان در آن روزگار با نشستن در خانه و در ملاء عام و در و بام ظاهر نشدن و خویشتن را از دوستان شوهر خود پوشیده نگاه داشتن هم عنان بوده است. روشن است که امروزه، زنان و مردان مؤمن چنین درک و تلقی ای از رفتار عفیفانه ندارند. در ماه های منتهی به انقلاب بهمن 57، زنان دوشادوش مردان در تظاهرات مختلف شرکت می کردند؛ هیچکس در آن روزگار این رفتار زنان را  غیرعفیفانه، غیراخلاقی و غیرشرعی قلمداد نکرد؛ امروزه نیز که کثیری از دختران و زنان مؤمنه در مراکز آموزش عالی و  شرکت های خصوصی و سازمانهای دولتی حضور می یابند، رفتار ایشان غیرعفیفانه قلمداد نمی شود؛ چرا که دایرۀ مصادیق رفتار عفیفانه و غیرعفیفانه در روزگار کنونی تغییر کرده و نفسِ حضور یافتن در فضای عمومی و با مردان همسخن و همکار شدن غیرعفیفانه انگاشته نمی شود.اگر قصه منوط به میل و خواست عمرو و زید باشد، ممکن است مردی در این روزگار نیز نه فقط با دیدن زنان ساپورت پوش، که با دیدن روسری زنان نیز اسیر وسوسه های نفسانی شود و  عنان اختیار از کف بدهد. لازمۀ این سخن این است که برای جلوگیری از برانگیخته شدن شهوت برخی از مردان، زنان و دختران نباید در محافل عمومی ظاهر شوند؛چنانکه هم اینک از حضور در ورزشگاه ها منع شده اند. ﺍﮔﺮ ﺻﺮﻓﺎً ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﻄﻤﺢ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻧﺸﺪﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ؛ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﻧﮕﺎﺷﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﻧﺪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺯنان ﺣﺪ ﻳﻘﻔﻲ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺯی ﻓﺮﺍ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺣﺘﻲ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺤﺠﺒﻪ ﻧﻴﺰ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﻮﻧﺪ.در این صورت ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭼﻨاﻦ ﻣﺮﺩﺍﻧﻲ ﺑﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﮕﺮﺷﻲ، ﺯﻧﺎﻥ باید ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به طور ﮐﺎﻣﻞ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻭﻫلۀ ﺑﻌﺪﻱ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﻴﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻨﻈﺮ ﻭ ﻣﺮﺋﺎﻱ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﮕﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﺸﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺗﺒﻨﺪﻱ، ﻧﻮﻋﻲ «ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﺷﻴﺐ ﻟﻐﺰﻧﺪﻩ»[3] ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؛ ﮐﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ آﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﺍﻣﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﺑﺮ ﻣﻴﺰﺍنپوﺷﺶ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﻭﺯ ﻭ ﻇﻬﻮﺭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﻮﺩ؛ امری که با شهوﺩهای اخلاقی ما منافات جدی ﺩارﺩ.

 

در قرآن، به عنوان محکمترین و موثق ترین سند مسلمانی، مقولۀ پوشش و حدود و ثغور رفتار عفیفانۀ مسلمانان در آیات دو سورۀ  نور و احزاب به بحث گذاشته شده است.

خداوند در سورۀ نور به پیامبر می گوید که ﺑﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎﺕ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ، «ﻏﺾ ﺑﺼﺮ» ﻭ «ﺣﻔﻆ ﻓﺮﺝ» ﻭ ﺧﻮﻳﺸﺘﻨﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻨﻲ ﭘﻴﺸﻪ ﮐﻨﻨﺪ.[4] ﺗﻮﺻﻴﺔ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻥ، ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﺑﺰﺍﺭی ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺭﺿﺎﺀ ﻏﺮﺍﻳﺰ ﺟﻨﺴﻲ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻲﺁﻳﻨﺪ. ﺍﺳﺘﺪﻻﻝ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺏ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻨﻴﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺰﮐﻴۀ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ. همچنینﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ ﮐﻪ «ﻏﺾ ﺑﺼﺮ»، «ﺣﻔﻆ ﻓﺮﺝ» ﻭ ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻨﻲ ﭘﻴﺸﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻝ ﺯﻳﻨﺖﻫﺎﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﻧﮑﻨﻨﺪ، ﻣﮕﺮ ﺑﺨﺸﻲ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ پوشاندنی نیست.[5]

 

آنچه از بازخوانی و تأمل چندباره در آیات این سوره مستفاد می شود، این است که هم مردان و هم زنانِ مسلمان، مخاطب این آیات هستند و نه تنها زنان؛ از اینرو «عفت»، «حفظ فرج»، «غض بصر» و خویشتنداری و پاکدامنی وظیفۀ مردان و زنان است؛ اموری که قوام بخش رفتار اخلاقی اند و ضمانت کنندۀ مناسبات و روابط انسانیِ سالم میان مردمانی که در یک جامعه زندگی می کنند. توصیه های قرآنی با شهودهای اخلاقیِ عرفی دربارۀ بایسته بودنِ رفتارعفیفانۀ مردان و زنان، کاملا در تناسب و تلائم است.

 

غرض اصلی من از نگارش این نوشتار، نه اتخاذ رای دربارۀ روایی و یا ناروایی پوشیدن ساپورت در روزگار کنونی، بلکه دعوت به کشیدن سرمه ای بر چشم و اختیار کردن نگاه و نگرشی جدید در تنظیم مناسبات و روابط انسانی است؛ که «ما هیچ، ما نگاه». در هر جامعه ای، البته مردان و زنانی یافت می شوند که نیات سوء و ضمیرهای ناپاکی دارند و به جنس مخالف به مثابۀ «ابژه جنسی» می نگرند؛ اما نباید این امر را تعمیم داد و شهروندان را به نحو اغلبی چنین انگاشت و برای همگان نسخۀ یکسان پیچید.

 

چنانکه در می یابم، برای حل معضلات و نابسامانی های اجتماعیِ جامعۀ خویش، شرط اول قدم آن است که «نگاه انسانی» جایگزین «نگاه جنسی» به جنس مخالف شود؛ که زنان و مردان ابژۀ جنسی نیستند، بلکه انسانهای گوشت و پوست و خونداری اند با دغدغه ها، آرمان ها، آرزوها و باورهای مختلف و رنگارنگ. اگر این تحول گشتالتی رخ دهد و این نگرش در میان ما نهادینه شود، می توان امیدوار بود که رفته رفته جامعه ای اخلاقی پدید آید که در آن کرامت انسانیِ مردان و زنان پاس داشته می شود و تنها کسانی که از قوانینِ عادلانه و اخلاقی تخطی می کنند، مجازات می شوند. در غیر این صورت، با ایجاد محدودیت ها و تضییقاتِ عدیده برای شهروندان (نظیر وضع حجاب اجباری و منع کردن زنان از رفتن به استادیوم) راه به جایی نخواهیم برد، کما اینکه تا کنون نبرده ایم:

 

زین روش بر اوج انور می روی

ای برادر گر بر آذر می روی

پی نوشت:

 

[1] . نگاه کنید به  مقاله «بی حجابی یا بی عفتی: کدام غیر اخلاقی است؟» در لینک زیر:

http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/221.pdf

[2] . ابوﺣﺎﻣﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﻏﺰﺍﻟﻲ ﻃﻮﺳﻲ، ﮐﻴﻤﻴﺎﻱ ﺳﻌﺎﺩﺕ، «ﺭﺑﻊ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﺭﺑﻊ ﻣﻌﺎﻣﻼﺕ»، ﺑﻪ ﮐﻮﺷﺶ ﺣﺴﻴﻦ ﺧﺪﻳﻮ ﺟﻢ، ﺗﻬﺮﺍﻥ، ۱۳۸۰، ﺟﻠﺪ ﺍﻭﻝ، «ﺁﺩﺍﺏ ﻧﮑﺎﺡ»، ﺻﻔﺤﻪ 323.

[3] . Slippery slope argument

[4] . سوره نور، آیه 30

[5] . سوره نور، آیه 31

در مقاله «حجاب در ترازوی قرآن»، با استشهاد به آیات سوره نور و احزاب، همچنین پیش چشم داشتن آرای برخی از  مفسران، قرآن پژوهان و فقها، حدود و ثغور پوشش از منظر اخلاقی را به بحث گذاشته ام. نگاه کنید به :

http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/226.pdf

Share

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.