شناخت جهان و انسان مقدمه شناخت خدا: پرسش و پاسخ؛ قسمت پنجم

• دسته: سخنرانى‌ها

همراهان مدرسه مولانا جلال الدین

 

فایل جلسه پنجم از «شناخت جهان و انسان مقدمه شناخت خدا: پرسش و پاسخ» که در سپتامبر سال جاری در کالیفرنیا ضبط شده در کانال یوتیوب مدرسه مولانا سوار شده است. لطفا کانال یوتیوب مدرسه مولانا را سابسکرایب کنید تا فایل این جلسه و جلسه های دیگر موجود در مدرسه مولانا را بیابید. شیوه سابسکرایب کردن در یوتیوب آمده است.

هم چنین فایل صوتی این جلسه در ساوند کلاود مدرسه مولانا بارگذاری شده است. با دنبال کردن مدرسه مولانا در ساوند کلاود می توانید از فایل صوتی مربوطه بهره مند شوید. تمام فایل های صوتی موجود در ساوند کلاود مدرسه مولانا قابلیت دانلود شدن هم دارند. در زیر هر فایل کلید دانلود قرار گرفته است که امکان دانلود فایل را فراهم می کند.

برای رفاه حال همراهان مدرسه مولانا در ایران، فایل صوتی این جلسه و باقی جلسات موجود در مدرسه مولانا در گوگل درایو و دراپ باکس قرار می گیرد تا براحتی دانلود و استفاده شود. لطفا برای دانلود فایل این جلسه به لینک های زیر مراجعه کنید:

Google Drive-School of Rumi

Dropbox-School of Rumi

در کانال یوتیوب مدرسه مولانا و ساوند کلاود قسمتی برای هدایا و عطایا (Donation) در نظر گرفته شده است. دوستانی که مایلند به مدرسه مولانا کمک کنند می توانند در لینک زیر جزئیات مربوطه را پیدا کنند. از تمام دوستانی که تا کنون زحمت کشیدند و مبالغی برای مدرسه مولانا ارسال کرده اند بی نهایت سپاسگزاریم. بی شک تلاش خواهیم کرد در هر چه بهتر کردن کیفیت کار بکوشیم.

Donation Link/لینک هدایا و عطایا

PayPal account: schoolofrumi@gmail.com

صفحه فیس بوک مدرسه مولانا علاوه بر فایل های صوتی و تصویری، اخبار مربوط به سخنرانی های این مدرسه را به اطلاع علاقمندان می رساند. با لایک کردن این صفحه در فیس بوک می توانید فایل های صوتی و تصویری را دانلود کنید و از اخبار این مدرسه آگاه شوید. صفحه اینستاگرام و توییتر مدرسه مولانا نیز فعال شده است. با دنبال کردن ما می توانید از آخرین مطالب صفحه بهره مند شوید و سخنرانی های کوتاه شده را گوش دهید. همچنین صفحه تلگرام مدرسه مولانا فعال شده است، ما را دنبال کنید.

لینک  فیس بوک مدرسه مولانا

لینک  اینستاگرام مدرسه مولانا

لینک  توییتر مدرسه مولانا

لینک  تلگرام مدرسه مولانا

لینک  فیس بوک رسمی عبدالکریم سروش

 

اوقات خوش

حسین دباغ

لطفا پیشنهادات و انتقادات خود را به آدرس ایمیل زیر بفرستید.

schoolofrumi@gmail.com

Share

10 دیدگاه »

    سلام
    از دکتر سروش که با مثنوی اشناست بعید بود که از ژیمناستیک زبان و یا برخاک افتادن سخن بگوید!
    گفت پیغمبر رکوع است و سجود
    بر در حق کوفتن حلقه وجود
    در نماز در رکوع انسان نیم حلقه و در سجده یک حلقه کامل می شود و وجود خود را بر دروازه حقیقت وجود که خداوند است می کوبد. دایره کاملترین اشکال است و و این تصویر حلقه شدن انسان هم نشانه کمال انسانی و نسبت او با خداوند

    با سلام وتشکر از تلاشتان
    من که نتوانستم در قسمت هدیا چیزی واریز کنم یک شماره حساب یا شمار کارت داخل ایران اعلام کنید که بتوانیم مبلغی واریز کنیم
    ممنون

    کیمیایی هست صحبت های تو کم مباد ازخانه دل پای تو
    با عرض سلام وخسته نباشید.ضمن سپاس وآرزوی سلامتی برای جناب دکترسروش وسایرهمراهان وهمکارانشان،امیدوارم بعد ازاین هم درارائه هرچه بهتروبیشتراین گونه سخنان ناب وتاب ،کیفیت صوت وتصویربه همین گونه ادامه یابد ومناسب حال مستمع و شأن حضرت استاد نیزباشد.توفیق رفیق

    با وجود فضای مردسالارانه ای که در دوران پیامبر و عصر عرفان اسلامی پس از آن
    زمان حاکم بوده٬ طبیعی است که تعداد بسیار کمتری از زنان نسبت به مردان در وادی
    عرفان قدم بگذارند.

    اگر یکی از دلایل علاقه شدید (حداقل برخی از) عرفا به زنان بخاطر نقش زنان در فراهم
    آوردن زمینه برای عروج معنوی مردان باشد٬ لاجرم برای عارفان مؤنث٬ این نقش را
    مردان بایستی ایفا کنند. یعنی از نگاه یک بانوی عارفه٬ مردان زمینه ساز عروج معنوی
    زنان هستند.

    این حقیقت شاید تا بحال بدلیل وجود همان فضای مردسالارانه ای که به آن اشاره شد٬ ابراز
    نشده و اگر عارفه ای جسارت بیان این حقیقت را داشته باشد٬ شاید با بیان آن٬ راه را برای
    عدم انحصار عرفان برای مردان٬ هموار و تسهیل کند.

    اگر این نظریه که زنان برای مردان عارف٬ و مردان برای زنان عارف٬ زمینه ساز و مشوق
    عروج معنوی هستند٬ صحت داشته باشد٬ بنا براین شاید بتوان نتیجه گرفت که:

    همانند وجود نیروی جاذبه ی مغناطیسی بین دو قطب غیر همنام دو آهنربا٬ یکی از جلوه های
    تمایل و غریزه ی جنسی نسبت به جنس مخالف (بعنوان پایه ی اساسی اصل بقاء و استمرار و
    تداوم حیات)٬ از عوامل اصلی زمینه ساز عروج معنوی انسان عارف (زن و مرد) است.

    آقای علی با سلام شما که نوشته اید از آقای سروش بعید بود که کلمه ژیمناستیک را در مورد نماز به کار ببرند ,,خود شما هم که باز به یک شکل هندسی از دایره برای افت و خیز نماز استفاده کرده اید !!!؟؟؟ ,, این واژه چه لطمه ای به سجده یا رکوع و سجود می زند در حالی که این حرکات مو زون سر انجامش در دایره ژیمناستیک
    خلاصه می شود وگفتنش هیچ اشکال و عیبی هم ندارد ,,از سوی دیگر مگر واژه ها ان قدر مقدس هستند که ما این همه برایش ارزش قدسی قائل شویم غافل از ان که واژه ها را ما خود خلق و کشف نمو ده ایم ,,آیا ان چیزی که دست ساز ماست به ان بپردازیم خودش یک شرک یا بت پرستی نیست ؟؟ به قول مو لانا
    اختلاف خلق از نام اوفتاد
    چون به معنی رفت آرام اوفتاد

    با اصل بقاء موافقم . تا وقتی انسانی متولد می شود یعنی هنوزامیدی هست وایمانی …

    با سلام خدمت استاد:

    به نظر حقیر تمام صحبتهای حضرت استاد بی کم و کاست درست است مشروط براینکه چون ایشان تا درجاتی از منظر وحدت وجودی به مفهوم خداوند بنگریم اما همه سخن همینجاست که این دیدگاه قابل اثبات نیست ! گرچه از نقطه نظر مقابل نیز به اعتقاد من اثبات وجود خدای متکلمین هم ناممکن می نماید و هیچیک ازادله اقامه شده بر وجود خدا (برهان علیت، برهان نظم، …) تام و تمام نیست و لذا از این حیث (اثبات چگونگی آن وجود) هیچکدام از دو دیدگاه بر دیگری رجحان ندارد هرچند تبعات اعتقاد به هریک از دو دیدگاه یکی نخواهد بود….
    جسارتا آیا نظر استاد نیز همین است و ایشان نیز هیچیک از دو دیدگاه سنتی و وحدت وجودی را قابل اثبات مسلم نمی دانند؟
    اما از سوی دیگر این سوال همیشه برای حقیر باقی بوده (و تا آنجا که به یاد دارم جناب دکتر نیز در یکی از سخنرانیها به آن اشاره ای داشتند ولی شاید به دلیل ضیق وقت صرفا در حد طرح سوال باقی ماند) که همواره عنوان شده : خدا نمی تواند سخن بگوید چون حلقوم انسانی ندارد ! و از اینجا نتیجه (!) گرفته می شود که پس قرآن تماما کلام پیامبر است (حال پیامبری که مثلا از خدا پر شده بود و چنین و چنان….)
    مگر بلندگو حلقوم انسانی دارد؟! یا طوطی، گرچه به تقلید باشد …پس اگر وحدت وجودی صرف نباشیم – که به ظن اینجانب استاد نیز بطور تمام و کمال چنین نیستند چرا که بهرحال سخن از “شعور کیهانی” می گویند و این به نیکی قابل تامل است – به چه دلیل نتوان فرض کرد که خداوند توانسته به مدد قدرت بی منتهای خود و بدون نیاز به حلقوم یا ابزاری دگر، صوت و کلام انسانی را درهوا القا کند تا در ضمن آندسته از صور وحی که در بیداری بوده به گوش پیامبرش رسیده و درک شده باشد؟
    می دانیم که نظریه سنتی نظریه غالب و به تعبیری صاحبخانه است و ما ابتدا باید بتوانیم تمام صور ممکنه آنرا با ادله رد کنیم و پس آنگاه نظر دیگری جانشینش نماییم که ظاهرا این بار نمی توانیم.
    با سپاس.

    آقای دکتر سروش عزیز با سلام و خسته نباشید ,,در قسمت پایانی خدا شناسی و انسان در بخش ششم ان در جایی از نماد نماز و حج سخن به میان آوردید که بسیار قبل تامل است سوال من در اینجاست که اگر بپذیریم که همه مرام و سنت عباد ی حج نمادین است و هم چنین نقل قول ابن عربی را هم بپذیریم که ابراهیم را به چالش کشیده و گفته است که او ان خواب قربانی فرزندش را درست نفهمید و بد هم تعبیر و تفسیر کرد و در نهایت خدا در عالم وحیانی در سر زمین منا به او گفت که این گوسفند بهشتی را به جای اسماعیل قربانی کن ,,و اینها همه رویای وحیانی ابراهیم با خدا بوده است و مگر گوسفند بهشتی خونی در بدن دارد ؟! چرا که کیفیت حیات در ماوراء ماده که مثل جهان ماده نیست , از ان گذشته داستان قربانی در همین جا کات می شود و ابراهیم خونی بر زمین نریخت حالا سوال من این است که ,,چرا مسلمانان حتمن باید خونی بر زمین بریزند ,,و مگر این همه گوسفند که به قولی جان دارند و جان شیر ینشان برای خویش خوش است مسلمانان به نا حق این همه کشتار می کنند ونماد وحدت وجودی انسان با هستی را از سیرت خود پاک کرده و در صورتی این چنین نا پسند به یک مراسم سنتی غیر قابل دفاع در آورده اند

    آقا ی مجید در نقد ینه ای که شما بر آراء آقای سروش نوشته اید به باور من خدا را در یک جایگاه ویژه ای قرار داده اید که اولا معلوم نیست این جایگاه ویژه کجاست و ثانیا فقط افراد خاص می توانند با او تماس داشته باشند ,,گر چه به واژه شعو ر کیهانی اشاره کردید و گذشتید واز سوی دیگر انسان را هم در مرتبتی خاص که درغربت زمین گرفتار است؛او را وا نهادید و در نتیجه این مفهوم را القاء
    کرده اید که از دو مقوله جدا باید سخن گفت ,,خدا ,,و انسان ,,حال ان که آقای سروش می گوید در عالم عین الیقین هر دو یکی هستند کلام خدا همان کلام محمد است و اینها جدا از هم نیستند در نهایت هم پریدید بر سکوی
    نظریه سنت و ان را مطرح می کنید که با ادله باید ان را به چالش کشید ,,و مگر طبق گفته قران که بیان می کند ما به زنبور هم وحی فرستادیم آیا کلام خدا به قول شما از طریق هوا به گوش جان زنبور می رسد و ما دام خدا مراقب زنبور است که از شیره کدام گل بنوشد تا عسل تولید کند و یا هر مفهومی از این قبیل ,, به باور بنده نه زنبور منفعل است و نه انسان بلکه کلام وحی زمانی در وجود آدمی محقق می شود که به قول قران این رنج زایش دو باره به دست خود آدمی صورت پذیرد به این مفهوم که در مکاشفات و تاملات خویش از چهار زندان سر نوشت جبری (تاریخ ,,طبیعت,,جامعه ,,,و ,,من ,, )خود را برهاند و در چنین حالی که به زایش دو باره رسید کلام وحی نمایان می شود ,,
    کلام وحی از جایی به جایی نمی رسد و نمی اید همه در وجود انسان نهادینه شده است و قرار هم نیست که در محکما ت و اصول پایه حرف جدیدی از خدا به انسان منتقل شود ,,این را خود قران در اولین گفتگوی پیامبر با خدا بیان کرده است ,,در سوره علق که گفته اند اولین باب آشنایی خدا با محمد بوده است در آنجا خداوند پس از شناسایی خویش در باب علق و انسان و توصیف و تمجید از علم و قلم ,,محور همه این آیات روی یک آیه متمرکز می کند و ان این است که ,,,,,ما در نوع انسان علمی نهادینه کردیم که در جای دیگر نمی تواند بیاموزد ,,علم الا انسان مالم یعلم ,,, پر واضح است که محمد را علیه خویش بر می شوراند تا ان مجموعه در حجاب مانده آشکار گردد که در چنین حالی هم زایشی جدید اتفاق بیفتد ,,که افتاد ,,این جاست که آقای دکتر سروش چکید ه این مبانی را در وحدت وجود بین محمد و خدا می بیند و هر دو را جدا ,,از هم نمی بیند ؛؛از سوی دیگر مگر به قول خود مو لا نا که مثنوی را هم زبان فقر و وحدت می بیند ؛؛همه این الهامات در آسمان و به قول شما در هوا انعکاس پیدا کرده است که در قالب شعر به گوش جلال الد ین رسیده ؟؟؛؛و همین طور که پایین می آییم این الهامات و کشف و شهود را در دیگران به مراتبی دیگر هم
    مشاهده می کنیم به باور بنده پس از محمد هم وحی تعطیل نشده ؛؛و هیچ تضمینی نیست که در آینده ای دور یا نزدیک پیامبر دیگری ظهور نکند ؛؛گر چه به زعم فرهنگ درون دینی محمد آخرین پیامبر است ؛؛این باور همه مسلمانان است ؛؛نه باور همه مردم جهان

    پس از سلام:

    محمد آقا، در پاسخ شما واز آخر به اول: آری این باور مسلمانان است نه همه جهانیان و به گمانم این سایت هم بیشتر مورد رجوع مسلمانان باشد! صاحب سایت،حقیر،کامنت گذاران و البته سرکار قاعدتا همه باید در این باوردرون دینی ( آخرین پیامبردانستن رسول الله) مشترک باشیم ، پس از همین منظر آن را می نگریم. بله، پیامبری را درجاتیست و “وحی غیر مستقیم” نیز می تواند برای مصلحان به نوعی تداوم یابد اما این وحی کجا و آن کجا برادر…..
    مقایسه وحی نبوی با وحی به زنبور عسل(=همان غریزه) نیز ظاهرا خیلی ها را به اشتباه انداخته که این دو را از یک سنخ گرفته اند….. تفاوت آنچنان بدیهیست که نیاز به توضیح ندارد.
    کماکان برآنچه در کامنت قبلی به محضر استاد وعرض دوستان رساندم مصرم: طبق نظریه سنتی (که همچنان صاحبخانه است): انسان (ذیل کل کائنات) آفریده خداست – مخلوق اوست – و لذا صد البته که باید از دو مقوله جدا سخن گفت !
    این که دکتر و بسیاری فلاسفه دگر از همسنخی این دو یاد می کنند (و البته دکتر نیکبختانه همسانی کامل را تایید نمی نمایند) بر ایشان است که این مدعا را پس از” بیان” (که جهت مقبولیت با انواع صنایع ادبی توامانش می سازند) “اثبات” هم بکنند، امری که از زمان همان سرسلسله جنبان این نحله (ابن عربی) تا کنون سرسوزنی صورت واقع نپذیرفته است .درضمن توضیح کامل واژه “شعور کیهانی” نیز برعهده قائلان بدان (من جمله حضرت استاد) باید باشد نه حقیر.
    و البته در پایان نظر شما و دگر دوستان را به جهت اختصار به مطلب مندرج درپنج سطر اول کامنت پیشین خود جلب می نمایم : اینکه به واقع گویا هیچیک از این دو دیدگاه قابل اثبات نمی باشد و تمایل به هریک بیشتر به مشرب خود فرد بستگی دارد تا ادله استوار فلسفی.