غيبت مفاهيم در انتخابات رياست جمهوری

• دسته: آرشیو اخبار و گزارشها

فرج سرکوهی

 

 فرج سرکوهی
روزنامه نگار
برای نخستين بار در دوران جمهوری اسلامی، نامزدهای انتخابات رياست جمهوری شعارهای آرمانگرايانه ای که در ميان مردم شور به پا کند مطرح نکرده اند

برای نخستين بار در دوران جمهوری اسلامی، نامزدهای انتخابات رياست جمهوری شعارهای آرمانگرايانه ای که در ميان مردم شور به پا کند مطرح نکرده اند
برای اولين بار در نزديک به سه دهه حکومت جمهوری اسلامی، نامزدهای رياست جمهوری، از همه جناح ها، هيچ مفهوم “فراروايت” و آرمان سياسی که بتواند شوق و شور و حمايت اکثريت قابل توجهی از مردم را جلب کند مطرح نکرده اند.

ابداع و عرضه مفهومی که نيازهای اصلی بخش قابل توجهی از مردم را بيان کرده و خواست آشکار يا نهفته آنان را سمت دهد، از لوازم سياست موفق است. اين گونه مفاهيم به نسبت رشد فرهنگی جوامع از برنامه های عقلانی تحقق پذير تا فراروايت های آرمانی شده رمانتيک متغير اند.

در صد و اندی سال گذشته، به رغم فقر فلسفه سياسی در ايران، گرايش های مهم و موفق سياسی با توليد و عرضه مفاهيم تحقق پذير يا ابداع چشم اندازهای آرمانی، ايده آل های بزرگ و فراروايت های ناممکن، حمايت لايه های گسترده ای از مردم را جلب کرده اند.

از عدالتخانه تا عدل اسلامی

انقلاب مشروطه با مفاهيمی چون “عدالت خانه”، “مجلس ملی” و “حکومت مشروطه”، پهلوی اول با “احياء عظمت ايران و بازسازی کشور”، دکتر مصدق با “ملی کردن صنعت نفت”، پهلوی دوم با انقلاب سفيد (“تقسيم زمين های بزرگ، دادن حق رای به زنان، سهيم کردن کارگران در سود کارخانجات، سپاه دانش” و دور دوم با “تمدن بزرگ” – رفاه، مدارنيزاسيون، تبديل ايران به پنجمين قدرت جهان)، آقای خمينی با “حکومت عدل اسلامی” گفتمان سياسی جامعه را شکل داده و حمايت بخش های مهمی از مردم را جلب کردند.

در دهه سی، حزب توده با طرح مفاهيمی چون “عدالت اجتماعی و مبارزه با ثروتمندان” لايه های مهمی از مردم را جلب کرد اما به رغم سازمان دهی بهتر، برتری شمار اعضاء و جذب بيشتر روشنفکران آن روزگار، قافيه را به جبهه ملی باخت که مفهوم کارسازتر “ملی کردن صنعت نفت” را با معانی ضمنی “مبارزه برای استقلال و عليه استعمار” مطرح می کرد. در اواخر دهه سی و در دهه چهل مفاهيمی برآمده از جنبش سوسيال دموکراسی اروپای غربی و “سوسياليزم مستقل از شوروی” آقای خليل ملکی برای لايه هايی از روشنفکران ايرانی جذاب بود. مهندس مهدی بازرگان دو دوره از سه دوره زندگی فکری خود را در راه توليد و ارائه برداشت های غير سنتی از اسلام سپری کرد. در نخستين دوره، در دهه سی، کوشيد تا اسلام را با علوم تجربی آشتی دهد. در دومين دوره حيات فکری و سياسی خود، در دهه چهل و پنجاه، با تلاش برای استخراج الگوهای مديريت اقتصادی و سياسی از اسلام و توليد مفاهيمی بر اين بستر، نفوذ موثری در ميان مسلمانان متمايل به رفرم در اسلام به دست آورد. در اواخر دهه چهل و دهه پنجاه گروه فدائيان خلق با “مبارزه مسلحانه برای شکستن بن بست سياسی و سد استبداد” جوانان عاصی و به ويژه دانشجويان سرکش را جذب کرده و به با نفوذترين سازمان چپ بدل شدند. همزمان سازمان مجاهدين خلق نيز با تلفيق برخی مفاهيم سوسياليزم چينی با اسلام، حمايت بخش ديگری از جوانان سرکش آن روزگار را به دست آوردند.

“بحران هويت”، از شاخص های مهم فرهنگ ايرانی، که در دوران مشروطه پديد آمده و با مدرنيزاسيون خاندان پهلوی اول و دوم بر بستر تضاد سنت و مدرنيته به اوج رسيده بود، در ميان گرايش های سنتی و رفرميستی اسلام گرايان در قالب “بازگشت به خويش” و در ميان چپ ها در جامه “مبازره با سلطه فرهنگ سرمايه داری غرب”، دو فراروايت چپی و اسلامی ايران را در عرصه اخلاق و فلسفه سياسی با هم پيوند داد.

انقلاب و آرمانگرايی های تازه

با پيروزی انقلاب اسلامی مفاهيمی چون “خط امام” ، “ولايت فقيه”، “مبارزه با استکبار و شيطان بزرگ آمريکا” و “اسلام مستضعفان”، به گفتمان مسلط و مهم ترين مفاهيم جامعه بدل شد. حمله عراق به ايران “دفاع از کيان ميهن اسلامی” و “فتح کربلا” را با اين مفاهيم پيوند زد.

آرمانگرايی برای جذب رای

 

محمد خاتمی با طرح شعارهای اصلاح طلبانه حمايت گسترده مردم را به دست آورد

محمد خاتمی با طرح شعارهای اصلاح طلبانه حمايت گسترده مردم را به دست آورد

 

در ايران رئيس جمهور مقام دوم را دارد اما در بيش از 26 سال گذشته نامزدهای رياست جمهوری نيز کوشيده اند تا با توليد و عرضه مفاهيم جذاب و آرمان های بزرگ آراء مردم را جلب کنند. آقای بنی صدر، نخستين رئيس جمهور ايران، با “اقتصاد اسلامی”، آقای رجايی با “حکومت مستضعفان”، آقای خامنه ای با وعده “پيروزی در جنگ”، آقای رفسنجانی با برنامه “سازندگی و خصوصی سازی پس از جنگ” و آقای خاتمی با گفتمان “مردم سالاری دينی” و “دموکراسی اسلامی” بخش های گسترده ای از مردم را در حمايت از خود به حوزه های رای گيری کشاندند.

ظهور رفرميست های مذهبی

گفتمان و مفاهيمی که برای آقای خاتمی حمايت گسترده مردم و اتحاديه اروپا را به بار آورد بر بستر نوآوری های رفرميست های مذهبی در زمينه فلسفه سياسی شکل گرفته بود. جناح چپ خط امام، که به دليل مخالفت با برنامه خصوصی سازی و اقتصاد نئوليبرالی آقای رفسنجانی از پست های کليدی قدرت محروم شده بود، به تدريج به نقادی اسلام سنتی و نفی برداشت های بنيادگرايانه پرداخت. مهندس بازرگان در دهه شصت و در سومين دوره حيات فکری خود استخراج الگوهای اين جهانی از تعاليم آسمانی را نفی کرد اما مباحث و مفاهيم برساخته از تفکرات دکتر عبدالکريم سروش بيشترين نقش را در تحول جناح خط امام به رفرميست های مذهبی ايفاء کرد. مباحث اين گرايش، از فلسفه، شناخت شناسی، نسبيت شناخت بشری و تنوع بينش و تجربه دينی آغاز شد و به ضرورت زمان، با شتاب به عرصه فلسفه سياسی رسيد و با طرح مفاهيمی چون “نسبی بودن قرائت های گوناگون متون دينی”، “مردم سالاری دينی”، “دين حداقلی”، “سازگاری اسلام با دموکراسی” با مفهوم مسلط “ولايت مطلقه فقيه” تعارض يافت.

مفاهيم و گفتمان آقای خاتمی و رفرميست های مذهبی حمايت بخشی از اپوزيسيون داخل و خارج از کشور را نيز به دست آورد.

ميراث اپوزيسيون

از دهه ۶۰ تا کنون اپوزيسيون غير مذهبی فرهنگی، به رغم تيراژ پائين کتاب و نشريات فرهنگی، بر فرهنگ جامعه و بر جامعه تحصيل کرده نفوذ و تاثير کارساز داشته و هدايت ادبيات و هنر را در انحصار داشته است. اما اپوزيسيون سياسی داخل و خارج از کشور تا کنون در ابداع و عرضه گفتمان و مفاهيمی که حمايت بخش قابل توجهی از جامعه را به دست آورد ناتوان بوده است. بحث های نظری اپوزيسيون در زمينه فلسفه سياسی به تکرار آموخته هايی از فلسفه سياسی غرب و نقد جزيی گفتمان و مفاهيم اسلام گرايان بنيادگرا و رفرميست محدود مانده است. هيج اپوزيسيونی بدون حمايت عملی و عينی لايه هايی از جامعه و بدون طرح مفاهيم مشخصی که با بيان خواست های اصلی مردم، حمايت بخش قابل توجهی از آنها را به دست آورد، نمی تواند به آلترناتيو جدی ارتقاء يابد. اپوزيسيون سياسی داخل و خارج از کشور در دو دهه اخير، حداکثر، مفاهيم کلی و انتزاعی چون حقوق بشر، دموکراسی، جمهوری پارلمانی يا فدراتيو، بازگشت سلطنت و شيوه های خيالی چون رفراندم و نافرمانی مدنی را تکرار کرده و خود مبدع هيچ مفهوم تازه و مهمی نبوده و در فلسفه سياسی مباحث اسلام گرايان را دنبال کرده است.

نامزدهايی بدون گفتمان تازه

 

نامزدهای نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران تا کنون مفهوم يا گفتمان نو و جذابی را مطرح نکرده اند

نامزدهای نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران تا کنون مفهوم يا گفتمان نو و جذابی را مطرح نکرده اند

 

در انتخابات کنونی دو نامزد رفرميست های مذهبی، آقايان کروبی و معين، وعده ادامه راه آزمون شده آقای خاتمی را می دهند. نامزدهای جناح محافظه کار، از آقايان لاريجانی و احمدی نژاد تا نظاميانی چون آقايان رضايی و قاليباف، شعارهای هميشگی جمهوری اسلامی را تکرار می کنند. آقای رفسنجانی نيز تا کنون، گاه به صراحت و گاه در پرده، به تکرار برنامه هايی چون، حساس بودن موقعيت داخلی و خارجی، برقراری رابطه با آمريکا، آشتی دادن جناح های حکومتی و توسعه اقتصادی بسنده کرده است. چنين است که برنامه های نامزدهای گوناگون رياست جمهوری در اين دوره از منظر توليد و عرضه مفاهيم و گفتمان های جذاب برای بخش مهمی از جامعه با برنامه های نامزدهای دوره های قبل قابل قياس نيست. اين بار گرچه فزونی تعداد نامزدهای جدی، پيش بينی نتيجه انتخابات را دشوار کرده، اما تا کنون و برخلاف ۲۷ سال گذشته، هيچ مفهوم يا گفتمان نو، جذاب، و کارايی مطرح نشده است.

غيبت آرمان ها و فراروايت های بزرگ و طرح نشدن مفاهيم و گفتمان های تازه و جذاب در برخی جوامع نشانه رشد عقلانيت جامعه، واقع گرايی سياست مداران و گذار از رمانتيسيزم ساده انگارانه است و در برخی نتيجه بحران و بن بست و حاصل تحقق و نفی همه امکانات بالقوه جهان بينی مسلط.

 

 

   منبع

Share

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.