مولوی و قرآن فارسی

• دسته: مصاحبه‌ها

مصاحبه عبدالکریم سروش با شبکه VOA

 

 

نسخه کامل:

 

Share
منبع:
http://ir.voanews.com/media/all/horizon/latest.html?z=1566

24 دیدگاه »

    مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت/ دیوانه ی عشق تو سر از پا نشناخت
    هرکس به تو ره یافت ز خود گم گردید/ آنکس که تورا شناخت خود را نشناخت
    (ابو سعید ابوالخیر)

    بسیار عالی بود خداوند سایه این عالم بزرگوار را از سر ما کم نکند و به عمر پر خیر و برکت ایشان بیافزاید تا ما عاشقانه میکده ایشان دما دم از انفاس حق و جام های گوارای ایشان بهره مند باشیم.

    مصاحبه با voa با موضوع بزرگی همچون مولانا بسیار بدیع و شروع درخشانی بود . با عرض تبریک و خسته نباشید . بسیار عالی بود . موفق باشید دکتر.

    شادی مجلسيان در قدم مقدم توست

    مانند همیشه بسیار نیکو بود

    با عرض سلام وخسته نباشید در ایران مصاحبه شما را دیدیم وبسیار لذت بردیم خیلی سپاسگزاریم انشالله خداوند شما را حفظ کند و به امید روزی که در ایران سخنرانی کنید.

    مایه بسی تاسف و ملالت است که تو را در کشور نداریم. اگر مولانا تشنه شمس بود کنون نیز ما تشنه شما عارف و فیلسوف بزرگوار هستیم.

    باعرض سلام واراد
    لطفا در صورت امکان فایلهای صوتی شرح مثنوی و غزلیات دیوان شمس را نیز در همین صفحه قرار دهید

    سلام استاد
    سخنان شما گرد وغبار را از روح انسان میزداید
    وشوق پرواز را در جان انسان احیا می کند
    امید که در ثواب تمام این به پرواز در آمدن ها و بالا آمدن ها شریک باشید
    آمین

    ضمن درود فراوان به محضراستاد بزرگوارجناب آقای دکتر سروش
    تمنا داریم فایل گفتگو را برای دانلود هم قراردهید.

    با سلام خدمت استاد گرامی
    همانطور که می دانید این روزها به هر سو می نگریم بی دانشی و بی خردی سر بر آورده و هیچ کس هم نیست سر اهریمنی که بر کشور ما حاکم شده است را به سنگ بزند! با هر نگاه تلنباری از یاس و سردی بر آدمی می بارد و نه ما را در سر چاره است و نه در دل امیدی و می گویند اگر می خواهید از کسی همه چیز را بگیرید امید او را بگیرید و آنها همه چیز ما را گرفته اند!! کاش در داخل بودید و ترس دانشجویان و اساتید را از آوردن نام سروش و شبستری ها می دید که هر لحظه چوب کمیته انظباتی و اخراج و یا تغییر محل تحصیل بالای سر آنهاست و از سوی دیگر کسانی که به ضحاک ها(بخوانید خامنه ای) لقب امام دهند و آیت الله نگویند قدر می بینند و در صدر می نشینند اما از حکومت که بگذریم فضای فرهنگی کشور درد دیگریست دخترانی که به همخوابگی برای گرفتن ذره ای نگاه راضیند و پسرانی که دیگر نه سیاوشند نه آرش بلکه شاه سلطان حسین هایی خفته در حرامسرایند که تنها دغدغه شان یافتن دخترکانی …. از این بی اخلاقی ها و فسادها هم دلمان خون است هرچند علتش مشخص است که مردم بر دین حاکمان خودند!!اما یک سوال از شما دارم که بی تملق شمعی هستید که در دیار غربت آرام آرام می سوزد آنکه ما نه وعده بهشت و حوری را داریم نه وعده وزارت و وکالت بلکه همش مجازات است و مجازات ومجازات … چه گونه با سیاهی و پلیدی در ایران مبارزه کنیم در حالی که نه امیدی به تغییر داریم نه قدرتی نه ثروتی نه مردمی قدر دان!!! مردمی که حتی سنگشان را هم به سینه می زنیم می گویند فلانی سیاسیست و دیوانه مگر سرش درد می کند! جناب دکتر سروش واقعا توده مردم ما چنین گشته اند و من مرهم و پادزهری نمی یابم ….

    عاشقانه دوست دارم استاد عزیزم
    سروش فرزانه را
    خداوند به لطف و رحمت خود این مرد شریف را حفظ کند.آمین

    این جرعه آب گوارا برای ما تشنگان کافی نیست بی صبرانه منتظریم که تفسر مثنوی از استاد عزیز به دستما ن برسد.

    مولانای عزیز،
    تو “خداوندگار عشق و شادی” هستی.

    با سپاس از دکتر سروش.

    بهره ی کافی و وافی بردم..
    خدا اجرتان دهد.

    جناب استاد؛
    با سلام و احترام، فرموده اید مولوی هم اهل شریعت بوده و هم اهل طریقت و حقیقت؛
    اما در جایی از مصاحبه فرمودید مولوی وقتی در حال سماع بود و او را به نماز ندا دردادند، گفت این هم نماز است!
    به نظر شما این امر چگونه با شریعت قابل جمع است؟
    و آیا این گونه ساختارشکنی در شریعت، برای پیروان مولوی نوعی ولنگاری دینی و عبادی ببار نخواهد آورد؟

    ببینید بسیاری احکام قاعدتا باید قابل بازنگری باشند. نماز/روزه/روش وضو/غسل/تقسیم ارث/ جنگ هاو غنائم اموال و زنان و مردان(کاری که داعش الان به روال صدر اسلام میکند). معاصر سازی اسلام کار بسیار زیادی میطلبد.

    اقا محمد خیلی به ساختار شکنی مولوی حساس نباشند

    سلام، نه بیان آقای محمد صحیح است و نه آقای ساسان؛ باید به باغ وارد شده باشی تا در مورد این حکایت مولانا تفسیر کنی هرچند که در این باغ تحلیل و تفسیر هم معنی ندارد. همچنین مولانا با این کار هیچ ساختاری را نشکسته

    آری حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عشق است؛
    آن طور که گفته اند مولانا وقتی به شور و عشق می آمده از ظواهر شریعت عبور می کرده و به عمق آن دست می یافته است، لذا نیازی به اعمال و اذکار ظاهری نماز نبوده است، چون او جوهره نماز را ـ که معراج المومن اش خوانده اند ـ درمی یافته و عملا حتی در حالت رقص و سماع به عروج می رفته است.
    اما سوال آن است که در مقام الگودهی و تربیت تا چه حد مجاز به شکستن ظاهر شریعت هستیم؟ آیا حد و حدودی برای عشق بازی و عروج متصور است؟ آیا اساسا فلسفه شریعت، گام نهادن در وادی طریقت و نیل به حقیقت نیست؟
    یا این که می توان میانبر زد و مثلا فرایض شریعت را فروگذارد و مستقیما و به واسطه اعمال نمادینی چون رقص و سماع طی طریق کرد؟ ظهور بدعت ها و اقدامات شاذی که در سلسله صوفیه برآمده و خشم فقیهان را برانگیخته اساسا چگونه قابل توجیه و تعمیم است؟ آن هم در جهان اسلامی که فرایض و عبادات شرعی نماد مسلمانی محسوب می شود؟
    خلاصه آن که کسی که عاشق و مرید مولانا است چه درس عملی باید از او بگیرد؟ به ویژه نسبت این عاشقی با شریعت چگونه خواهد بود؟

    با سلام و احترام محضر گرامى آقاى سروش!
    اينكه جنابعالى فرموديد، بلخ زادگاه مولانا در بين مرز افغانستان و تاجكستان، فعلاً وجود ندارد، صحت ندارد.
    بلخ يكى از استان هاى فعلى افغانستان است كه آثار زيادى از اجداد مولانا در آن موجود است. من از مسئولين ولايت بلخ ، خواهش خواهم نمود تا در مراسم نوروز زمينه ى سفر جنابعالى را به ام البلاد بلخ مساعد سازند، اگر اوضاع امنيتى در كشورم بر وفق مراد ميبود اين كار بطور شخصى نيز ممكن و مايه افتخار ما بود.
    بهترين تمنيات من نثار تان باد
    منصورى

    با سلام
    اگر اجازه باشد
    کلامی کوتاه با آقای محمد (18 دسامبر)

    از نگاه اينجانب نردبان شريعت ، بسيار حرمت دارد و اگر ميان بری هم وجود داشته باشد در فراهم چيدن دامن از زوايد و آفات نفس و ظلمات و خارهای بيابان آن معقول است .و اين نقض غرض است که فرو گذار کردن شريعت را ميان بر تلقی کنيم .
    از واجبات و فرايض شريعت که ارتباط يافتن با حقايق و محتوای آنها ما را از آفات نفس در امان مي دارد .( تنهی عن المنکر ..است ) ، اين نکته غير قابل اغماض است که راه آن بزرگان ، ابتدا…. و ميانه…. و انتهايي داشته و اينکه انتها را بگيريم و مابقی را رها کنيم با آموزه های ايشان در موازنه نيست . و اين خود خواهانه به نظر مي رسد کسی به دليل اينکه خودش يا تعدادی مشابه خود، از نماز و شريعت حظ و بهره نمي برند پس کليت آن را تخفيف دهند و و آداب سماع را بهانه و دست آويز قرار دهند . اگر مولانا در سماع در نماز بودند چه بسا به اين دليل بوده که به مقام و مرحله ی بندگان دائم الصلوه ( دائم الحضور ) رسيده بودند که در آن مقام هر عملی عبادت محسوب مي شود . و طبق قول ايشان :
    کار پاکان را قياس از خود مگير

    به نام حق
    اگر علاقه مندان فایل صوتی را خواهان باشند و توانایی مشاهده فایل تصویری را نداشته باشند با اجازه سایت دکتر سروش میتوانند از لینک زیر استفاده نمایند

    http://uplood.ir/l6Wp

    درود
    مثل همیشه جرعه ای ازمعرفت به ما نوشاندی
    اما هنوزتشنه ایم تشنه،خدای مهربان نگهدارت، تنت به ناز طبیبان نیازمندمباد

    در نزد فقیهان و پیروان آنان، دین عبارت است از شریعت! و یا آن قدر شریعت را فربه کرده اند که دیگر جایی برای چیزی دیگر باقی نمانده است. بهتر است داستان شریعت، طریقت و حقیقت را از زبان خود مولانای عزیز بشنویم، که مولانای ما “پهلوان عرصه ی معنی” است.
    … شریعت همچون شمع است، ره می نماید و با آنکه شمع به دست نیاوری راه رفته نشود و بی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود و چون در ره آمدی، آن رفتن تو طریقت است و چون رسیدی به مقصود آن حقیقت است. … شریعت همچوعلم طب آموختن است، و طریقت پرهیز کردن به موجب علم طب و داروها خوردن و حقیقت صحت یافتن ابدی و از آن هر دو فارغ شدن، چون آدمی از این حیات میرد، شریعت و طریقت از او منقطع شود و حقیقت ماند. شریعت علم است، طریقت عمل است و حقیقت الوصول الی لله.
    (دیباچه دفتر پنجم مثنوی)

    انصافاٌ احسنت به آوردن کلام خيرخواهانه و مختصر آقای هادی( از ديباچه ی دفتر پنجم ) و همنوايي ايشان که بسيارمتين و به جا و دلنشين بود .و همچنين سپاس از مديريت با درايت سايت .