سلسله نشست‌هاي «تحليل نظريۀ رؤياهاي رسولانه»: پیامدهای تئوریک نظریه رویاهای رسولانه

• دسته: درباره سروش

valeh

گزارشی از دومین نشست از سلسله نشست های « تحلیل نظریه رویاهای رسولانه»

این نشست روز دوشنبه ،4 مرداد 1395 در باشگاه اندیشه برگزار شد:

عنوان سخنرانی: « پیامدهای تئوریک نظریه رویاهای رسولانه»

سخنران: دکتر حسین واله ، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی ، رشته فلسفه

واله برای ترم «رویا» دو کاربرد مطرح کرد: رویا به مثابۀ « استعاره» و رویا در معنای عرفی آن. آنگاه هر یک از این دو کاربرد را مبنایی برای خوانش متفاوت از نظریه رویاها دانست. و گفت در خوانش یکم از نظریه رؤیای رسولانه، واژۀ “رؤیا” کاربرد استعاری دارد، رؤیا نوعی کشف حقیقت است، آن حقیقت مستقل از ذهن خواب بین است، حقیقت مکشوف بیان زبانی دارد، اما آن بیان در زبان خواب است نه در زبان بیداری ، لذا فهم ما از آن به تعبیر نیازدارد و تعبیر روشمند آن در زبان بیداری رخ می دهد. بیان زبانی حقیقت مکشوف در رؤیا، در زبان بیداری نوعی تقرب به آن حقیقت مستقل مکشوف در رؤیا ست. معصومانه بودن رؤیای نبی هم به معنای صادقانه بودن گزارش او از تجربه اش و هم به معنای خطاناپذیری آن تجربه و بیان زبانی آن است.

در خوانش دوم، “رؤیا” در معنای حقیقی بکار رفته، رؤیای رسول لازم نیست کشف حقیقتی باشد یا اگر باشد کشف حقیقتی مستقل از ذهن خواب بین نیست، بیان زبانی تجربه خواب دیدن در زبان خواب صورت می گیرد و با تعبیر آن در زبان بیداری خصوصیاتی از ساختار ذهنی سوژه کشف می شود. معصومانه بودن رؤیا فقط به معنای گزارش صادقانه نبی در زبان خواب است.

در نظریه سروش شواهد به سود خوانش یکم بیشتر است از جمله: وصف “معصومانه” در خوانش یکم احترازی و در خوانش دوم حشو می شود، استشهادها به حکیمان مسلمان مانند صدر المتالهین و عارفان مسلمان مانند مولانا در خوانش یکم موجه ساز و تبار تئوریک رویکرد سروش توانند بود ، اما درخوانش دوم صرفا نقاب و در واقع تیغ دولب خواهد بود، سروش اصراری بر واژه “رؤیا” ندارد و کاربرد مکاشفه را بجای آن روا می داند.

عمده نقدهای منتشر شده که این نظریه را مایه انهدام ایمان اسلامی و ثمرات آن و منافی باورهای مسلمانان تلقی کرده اند از جمله نقدهای عبدالکریمی، گنجی، پیمان و… نقد خوانش دوم اند و بر خوانش یکم وارد نیستند. با این حال، خوانش یکم برای انسجام و کارایی باید از مرحله کاوش پدیدارشناختی به کاوش معناشناسی زبانشناختی گذر کند، تکلیف شناختی بودن یا نبودن زبان وحی را روشن سازد، سازوکار تعبیر و تفاوت آن را با تفسیر سنتی روشن سازد و تلائم تبیین وحی را با باورهای دینی مؤمنان به وحی نشان دهد. تفاوت تبیین مؤمنان از محتوای ایمان خود با تبیین سروش از آن، آسیبی به تئوری نمی رساند اما اختلاف فاحش محتوای ایمان مؤمنان با آنچه را سروش تبیین می کند پاشنه آشیل این تبیین است.

Share

یک دیدگاه »

    با سلام
    واژه ی رویا در تفسیر جناب سروش از وادی استعاره و عرف و حتی وادی زبان خارج است،این تعبییر در مغز و جهانبینی ایشان از نوعی تجربه ی درونی یا به قول خودشان تجربه ی پیامبرانه نشات می¬ گیرد،ما هیچگاه با این نوع از اندیشیدن نمی توانیم با معادلات و ساختارهای زبانی برخورد کنیم یعنی همان شیوه که در اصول فقه رایج است و متاسفانه بسیاری از اندیشمندان غیر حوزوی را نیز به خود مبطلا نموده.منظر معنا شناسی ما در این وادی نه تنها از منظر دلالت زبانی که حتی از منظر فعالیت انسانی و اجتماعی مد نظر ویتگنشتاین نیز خارج است.زبان جناب سروش در تعبییر رویا زبان با ماهیتی جامعه شناختی نیست،تا در آن معنای آشکاری داشته باشد.این زبان تنها،زبان تجربیان مشترک است،و اصلا لازم نیست کسی سعی کند آن را به دیگران بیاموزد،کسی که هم دل ایشان است لاجرم آن را می فهمد و در می یابد.این نظریه چه به لحاظ اصول و مبانی عرفانی و کلامی و چه از نظر علومی چون نشانه شناسی،معنا شناسی،فلسفه ی زبان،فلسفه ی ذهن و هرمنوتیک تا به حال قانع کننده ترین تفسیر از شعور وحی است،و هدف نهایی از آن رسیدن به این معنا است که چنین شعوری قابل تجربه از جانب هر انسانی است،و تنها اختصاص به پیامبر ندارد و نمونه های ضعیف تر آن در شخصیتهایی چون مولانا و حافظ ظهور و بروز یافته. وسلام