گفتگوی دکتر سروش در جمع دانشجویان ایرانی مقیم کمبریج

• دسته: سخنرانى‌ها

گفتگوی دکتر سروش در جمع دانشجویان ایرانی مقیم کمبریج. این گفتگو ۲۷ مارس ۲۰۱۴ در دانشگاه هاروارد برگزار شده است.

download

Share

6 دیدگاه »

    نامی ار مي طلبد از تو غريبی چه شود
    تويي امروز در اين شهر که نامی داری

    حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
    من از آن روز که در بند تو ام آزادم

    اي خداي عالميان چرا امثال دكتر سروش عزيز در خارج باشند
    يك عده دزد دين ودزد مال مردم در داخل خداي ديگر مپسند صبر هم حدي دارد
    لطفا صوت سخنراني ها واضع باشد متشكرم

    متاسفانه صدا چنان ضعیف است که تقریبا چیزی شنیده نمیشود .

    ﺳﻼﻡ ﺧﺪﻣﺖ اﺳﺘﺎﺩ ﮔﺮاﻣﻲ ﺁﻗﺎﻱ ﺳﺮﻭﺵ
    اﻭﻝ اﺯ ﺑﺎﺑﺖ ﺧﻴﺮﻱ ﻛﻪ اﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﻃﻊ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺳﭙﺎﺳﮕﺬاﺭﻡ. ﻧﻜﺘﻪاﻱ ﺑﻪ ﻧﻆﺮﻡ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺘﻮاﻥ ﺁﻥ ﺭا ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﻣﻮﺿﻮﻋﻲ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺤﺚ و ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺩ. ﺷﻤﺎ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ ﺑﻪ ﻧﺤﻮﻱ اﺭﺯﺷﮕﺬاﺭﻱ ﻛﺮﺩﻩاﻳﺪ و ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺭا ﺩﺭ ﺻﺪﺭ ﻧﺸﺎﻧﺪﻩاﻳﺪ ‘ و ﻋﻠﻮﻡ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺭا ﻃﻮﺭﻱ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻛﺮﺩﻩاﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻴﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺮاﻱ ﻋﺪﻩاﻱ ﺳﻮﻱ ﺗﻔﺎﻫﻢ اﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﺪ ‘ ﻣﻦ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻩاﻡ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺮ و ﻛﻮﺭﻱ ﻛﻪ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻣﺬﻫﺐ و ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮﺩ ﻣﻨﻲ ﺩﺳﺖ و ﭘﺎ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻮاﻗﺺ ﻋﻠﻤﻲ و ﭘﮋﻭﻫﺸﻲ ﺭا ﺑﻪ ﭘﺎﻱ ﺣﻘﺎﻧﻴﻴﺖ اﻓﻜﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﮕﺬاﺭﺩ و ﺑﺎ اﻫﻞ ﻋﻠﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻲ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺭا ﺩﺭ ﺟﻴﺐ ﻛﻮﭼﻜﺶ ﺩاﺭﺩ و ﺑﺎ ﻳﻚ اﻟﻠﻪ و اﮔﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺑﺮ ﺭاﺱ ﻣﻴﻨﺸﺎﻧﺪ و ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻪ اﻫﻞ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﻣﻴﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ اﻧﮕﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﻛﻮر و ﻛﺮﻧﺪ ‘ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺳﻴﺪ ﻋﺰت اﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺯاﺭ ﺗﻬﺮاﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪاﻱ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺧﻮاﻧﺪﻡ ‘ اﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﻳﺎﻫﺎ ﺟﻮﻫﺮ ﺷﻮﺩ و ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻗﻠﻢ ‘ﻧﻤﻴﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺛﻮاﺏ ﻗﻂﺮﻩ اﺷﻜﻲ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺭا ﺑﻨﻮﻳﺴﻨﺪ ‘
    ﺧﻮاﻫﺸﻤﻨﺪﻡ ﻳﻚ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺴﺎﻳﻞ اﺷﺎﺭﻩاﻱ ﺩاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ
    اﺯ ﺷﻤﺎ ﻣﺘﺸﻜﺮﻡ ‘ و اﺯ ﺭﻧﺠﻲ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺘﺎﺳﻔﻢ ‘ ﺧﺪا ﻳﺎﺭ و ﻧﮕﻬﺪاﺭﺗﺎﻥ

    وقتتان به خير .
    جسارتاٌ دردقايق پايانی صحبتتان ، نکته ای به ذهنم آمد که مي آورم
    شما فرموديد حيوانات شريف نيستند و حقوق ندارند خواستم عرض کنم بنده با قسمت اول ( شريف نيستند) موافقم اما درقسمت دوم که حقوق ندارند اصلاٌ متقاعد نشدم . چون هر جان داری بنا به جاندار بودنش مي تواند و حق دارد زندگی کند و از آنچه آفريدگار به او بخشيده بهره ببرد اگرچه ميپذيرم که انسان حق دارد به خاطر امتياز کرامت و شرافت ، حيوانات را تسخير کند اما تسخير کردن با اين که به خودش حق دهد هر گونه با حيوانات و طبيعت زنده برخورد کند هم نيست . در کلام شما استعداد اين استنباط وجود داشت که
    “حيوانات هيچ حقی ندارند ”
    در حالی که اگر من بودم شايد مي گفتم در مقايسه با انسان ، حقوق حيوان ، در اولويت بعدی است . و البته آزار ندادن آنها از ابعاد اخلاقی همين انسان است که غالباٌ حقوق خودش آنقدر در اولويت است که ديگر جايي برای توجه به نقض شدن يا نشدن حقوق ديگران ، ازهمنوع گرفته تا ……… طبيعت و حيوانات برايش اصلاٌ باقی نمي ماند .
    وگرنه پس چيست که گفتند :
    ميازار موری که دانه کش است
    که جان دارد و جان شيرين خوش است
    اين از نقطه نظر فرهنگ خودمان

    در دنيای جديد هم اگر اشتباه نکنم علم نشان داده که بازخورد و عوارض بی توجهی به طبيعت و اکوسيستم نهايتاٌ به اجتماع و محيط زيست انسان آسيب مي رساند . پس حداقل به خاطر حقوق خودمان هم که شده بهتر است به حقوق غير انسا نها هم خيلی بی توجه نباشيم .